قوانین ضد نفرت پراکنی
در تاریخ یکشنبه 13 شهریور 1401، حدود ساعت 2 بامداد، دو پزشک شریف افغانستانی متولد ایران (آقایان دکتر علیرضا حسنی و دکتر محمدرضا حسنی که صرفا به دلیل مهاجر شناخته شدن از طبابت در ایران ممنوع هستند) در حال بازگشت از محل کار به منزلشان در شهر تهران بودند که با تصادف دو دستگاه موتورسیکلت روبرو شدند. به حکم وظیفه انسانی و شرافت فردی، این دو بزرگوار به کمک مصدومان (سه آقا و دو خانم) رفتند. و تا زمان رسیدن آمبولانس که حدود 20 دقیقه به طول انجامید به ارائه کمک های اولیه پرداختند. در طول این بیست دقیقه حیاتی نیز از طریق تلفن، شرح حال مصدومان حادثه را به اپراتور اورژانس انتقال می دادند.
در نهایت تاسف، در برابر این اقدامات خیرخواهانه و مهربانانه، برخی هموطنان که در اطراف صحنه تصادف جمع شده بودند، شروع به آزار کلامی و توهین و تحقیر این دو پزشک گرامی، صرفا به دلیل ملیت و ظاهر آنها نمودند. مطلع شدن از این برخورد زشت برخی هموطنان که جای بسی شرمساری و خجلت دارد، محرکی شد برای نگاشتن این مطلب تا علاوه بر تشکر و ابراز قدرشناسی نسبت به این دو عزیزِ گرامی و نیز عذرخواهی به جهت آن رفتارهای ناپسند، قوانین ضد نفرت پراکنی و نژادپرستی را معرفی نماییم که جای خای آنها در مجموعه قوانین کشور ما کاملا محسوس است.
تعریف نفرت پراکنی و قوانین ضد آن
نفرت پراکنی از دسته جرایم نفرت محور (به انگلیسی: Hate crime) می باشد. جرایم نفرت محور هر عمل و رفتاری را شامل می شود که یک مجرم، قربانی اش را به دلیل عضویت در یک گروه اجتماعی یا نژاد خاص هدف قرار داده باشد. از قبیل حمله فیزیکی، صدمه به اموال، قلدری، آزار و اذیت، آزار زبانی یا توهین، دیوارنگاری تهاجمی یا نوشته ها و نامه های حاوی نفرت. اما نفرتپراکنی (به انگلیسی: Hate Speech) توصیفی است که هدف از آن بدگویی از افراد به علت ویژگیهای تغییرناپذیری مثل نژاد، قومیت، ملیت، دین، جنسیت، سن یا معلولیت است. واژهی «توصیف» را به این علت به کار بردیم که نفرتپراکنی فقط لفظی نیست. بلکه نمادها و تصاویر معطوف به تحقیر افراد به علت ویژگیهای مادرزادی شان را نیز دربرمیگیرد.
تاثیرات نفرت پراکنی
مقابله نکردن با گسترش نفرتپراکنی به کرامت افراد آسیب میرساند و میتواند پیامدهای مهمی ــ از جمله خشونت تعصبآمیز ــ در سطح اجتماعی داشته باشد. از جمله:
1- فجایع ضد بشری
گفتار حاوی نفرت پراکنی می تواند محدوده گسترده ای از پیامدهای پیش بینی شده و نشده را به دنبال داشته باشد. و نه تنها قربانیان بلکه تمامی آحاد یک جامعه را درگیر کند. همچنین گفتارهای حاوی نفرت پراکنی می تواند ذهن افرادی که زمینه های پذیرش آنرا دارند به سوی اَعمالی بدتر سوق دهد. و باعث گسترش و تشدید نژادپرستی و سایر رفتارهای مخرب در جامعه شود. رسانههای جمعی و فناوریهای ارتباطی در استفاده از نفرتپراکنی نقش دارند و تأثیر آن را افزایش میدهند.
در عصر اطلاعات با استفاده از روزنامهها و مجلات و نیز اینترنت می توان به رواج احساسات منفی و اطلاعات نادرست در میان قشر باسواد جامعه دربارهی اعضای دیگر گروههای هویتی دامن زد. در آلمان نازی، روزنامهها و رادیو پروپاگاندا علیه یهودیان را اشاعه میدادند و مردم را برای یک کشتار بزرگ متقاعد می کردند. و در واقع آنها زمینه را برای هولوکاست و مرگ 6 میلیون یهودی مهیا کردند. در اواخر قرن بیستم، اکثریت قومیِ هوتو در رواندا از رادیوی محلی به نام هفت تپه برای اشاعهی اطلاعات گمراهکننده دربارهی توتسیها استفاده کردند. امری که در نهایت به مرگ بیش از 800 هزار نفر انجامید.
2- محرومیت جامعه میزبان از توانمندی مهاجران
از دیگر نتایج خسارت بار نفرت پراکنی، محرومیت کشور میزبان از شایستگی ها، قابلیت ها و نبوغ بالقوه و بالفعل جامعه مهاجر است. تنها نیم نگاهی به آمار مهاجران موفق در کشورهای مهاجرپذیر مانند آمریکا و بخصوص توجه به ایرانیان و افغانستانی های موقع موفق در این کشورها نشان می دهد که چگونه با قانونگذاری صحیح، فرهنگ سازی درست، ادغام آنان در جامعه مقصد و رفع موانع پیشرفت مهاجران توانستند بهره عظیمی از توانایی ها و قابلیت های جامعه مهاجر ببرند.
3- تاثیرات مخرب بر افراد
نفرتپراکنی علاوه بر دامن زدن به خشونت تعصبآمیز و نسلکشی در سطح اجتماعی، به شدت بر افراد هم تأثیر میگذارد. تبعیض علنی به تنش و اختلالات رفتاری، بهویژه در اقلیتهای نژادی/قومی یا کودکان از نظر اجتماعیاقتصادی محروم، میانجامد. تأثیرات کوتاهمدت آزار و اذیت احتمالاً عبارت است از احساس شرمساری، خجالت، سرافکندگی، اضطراب، ترس، خشم، سرخوردگی، یا درماندگی. تأثیرات بلندمدت احتمالاً عبارت است از اضطراب مستمر و حتی افسردگی.
مقابله با نفرت پراکنی در کشورهای مختلف
به نظر بسیاری از کشورها، راهحل این مشکل حقوقی است. بسیاری از کشورها نفرتپراکنی را ممنوع کرده و قابل مجازات شمردهاند تا نقش آن در ایجاد خشونت و تبعیض را به حداقل برسانند. بعضی از کشورها راهحل را در نظارت بر رسانهها و به حداقل رساندن نفرتپراکنیِ رسانهای جستهاند. تمامی کشورهای عضو اتحادیه اروپا قوانین ضد نفرت پراکنی و نژادپرستی دارند. تعریف اتحادیهی اروپا از نفرتپراکنی این است: «تحریک علنی به نفرت یا خشونت علیه افراد یا گروهها به علت ویژگیهای مشخصی مثل نژاد، رنگ پوست، دین، تبار، و اصلونسب ملی یا قومی.»قابل ذکر است در آمریکا به دلیل اصول مربوط به آزادی بیان، نفرتپراکنی در اماکن عمومی آزاد است اما نفرتپراکنی در محل کار پیامدهای حادی دارد، و مردم معمولاً با طرد کردن، دستکم موقتیِ، سیاستمداران و سلبریتیها به نفرتپراکنیِ آنها واکنش نشان میدهند.
اسلام و قانون اساسی ایران
از آنجا که قانون اساسی ایران مبتنی بر احکام اسلام است بهتر است نگاهی به موضع دین اسلام درباره نژادپرستی بپردازیم در دین اسلام تبعیض میان انسانها به شدت تقبیح شده و خداوند در آیات بسیاری از قرآن به این مهم اشاره فرموده است. از جمله در آیه 13 سوره مبارکه حجرات: «ای انسانها! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیرهها و قبیلهها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید؛ (اینها ملاک امتیاز و برتری نیست،) گرامیترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست؛ خداوند دانا و آگاه است».
همچنین در مقدمه قانون اساسی استمرار مبارزه در نجات ملل محروم و تحت ستم در تمامی جهان ذکر شده است. پروواضح است که امروزه مبارزه تنها به معنای نظامی آن نیست. بلکه مبارزه فرهنگی و اجتماعی برای حفظ کرامت انسانها بر مبارزه نظامی از جهاتی برتری دارد.
قوانین ضد نفرت پراکنی و ضد نژادپرستی در ایران
در مجموعه قوانین ایران قانونی ضد نژادپرستی وجود ندارد. در این موارد باید به عناوین عام قانون جزا از قبیل توهین و هجو استناد کرد. که بدلیل کلّی بودن، آن اهدافی را که خاص قوانین ضد نفرت پراکنی است، برآورده نمی کنند. زیرا نفرتپراکنی با توهین فرق دارد. کلمات یا تصاویری که برای بعضی ناراحتکننده یا آزارنده هستند، با تعریف حقوقی یا حتی عامیانهی نفرتپراکنی مطابقت ندارند. اینکه بگویید از کسی یا شخصیت یا دیدگاههای سیاسیاش خوشتان نمیآید، نفرتپراکنی نیست. نفرتپراکنی وقتی رخ میدهد که به طور مستقیم به ویژگیهای هویتیِ تغییرناپذیر کسی از جمله نژاد یا جنسیت او حمله شود.
اشتغال و اقامت
اتباع افغانستان از اشتغال به مشاغل سطح بالا و دارای وجهه مطلوب اجتماعی منع شده اند. وزارت کار و رفاه اجتماعی در اقدامی بسیار ضد انسانی به تعریف جدول شغلی برای اتباع افغانستانی کرده است. یعنی آنان تنها اجازه اشتغال به کارهای یدی همچون کارگری ساختمانی، کوره های آجرپزی و کار در زمین های کشاورزی، باربری ، چاه کنی، کشتارگاه، کارگر معدن و مانند اینها را دارند. نکته ای که کمدین افغانستانی علیرضا محمدی در اجرایش در برنامه عصرجدید به آن اشاره کرد. وی که به دنبال کسب مجوز برای کار خندانندگی خود بود تجربه خود را قالب پلاکارد «کارگر استنداپ کمدی» به طنز بیان کرد.
نتیجه آن است که یک استاد دانشگاه هرات در ایران ضایعات جمع می کند و یا پزشک شریفی که شرح حالش در مقدمه مطلب رفت به مشاغل یدی اشتغال دارد. ورود به مشاغل دیگر ممنوع است و اگر اتباع افغانستان بخواهند وارد مشاغل محدود دیگری شوند باید تمامی مجوزها و دارایی شان به نام یک فرد ایرانی باشد. که متاسفانه کاملا زمینه ساز سوء استفاده برخی ایرانیان می شود. تمدید جواز اقامت نیز از دیگر مشکلات است. از آنجا که تابعیت و اقامت طولانی مدت اعطا نمی شود، هر سال مهاجرین باید به اداره اتباع مراجعه کنند و با طی مراحل طولانی اداری و پاسکاری های همیشگی جواز اقامت خود را برای یکسال تمدید نمایند.