اموال غیرمنقول در اصطلاحات حقوقی به مالی اطلاق می‌شود که از جایی به جای دیگر غیرقابل انتقال باشد. همانند؛ زمین، معدن، و غیره. حال اگر که در عمل، حمل و نقل مالی امکان‌پذیر باشد ولو بنابر این تغییر ویرانی و خرابی عین یا مکان مال را به همراه داشته باشد، آن را نیز غیرمنقول نام‌گذاری می‌کنند.

بنابر ماده‌ی 648 قانون مدنی که چنین بیان می‌دارد؛ قرض عقدی می‌باشد که براساس آن یکی از دوطرف، میزان مشخصی از مال خویش را به طرف دیگر تملیک می‌نماید که طرف نام‌برده شده همانند آن را از نظر میزان، جنس و وصف رد نماید. حال در صورت تعذر رد همان، قیمت مربوط به یوم‌الرد را بپردازد‌. بهتر است تأکید نماییم که بر عقد بودن قرض تأکید گردیده است.

بنابر قانون از جمله ادله اثبات خواسته و یا دعوی در بطن دادگاه، شهادتِ شهود است. در شهادت، شخصی موضوعی را به نفع یکی از دوطرف دعوی و به زبانی دیگر اعلام می‌نماید و به گونه‌ای از وقوع یک مسئله‌ای خبر می‌دهد.

شبه عقد نیز اعمال ارادی و مشروعی می‌باشد که بدون توافق افراد نیز ایجاد تعهد می‌نماید. به عنوان نمونه؛ فردی که به عمد و یا اشتباه چیزی را که مستحق آن نبوده است، اخذ نماید می‌بایست آن را به صاحبش برگرداند. بنابراین الزام گیرنده‌ی آن چیز، مستند به معاهده نخواهد بود. ولو کار ارادی ارتکاب شده منجر می‌شود که قانون وی را در مقابل مالک، مدیون واقع نماید.

شرط به عبارتی امری محتمل‌الوقوع در آتی است که طرفین حدوث اثر حقوقی را متوقف نموده و بر حدوث آن امر محتمل‌الوقوع می‌کنند‌.

سوگند و یا قَسَم از اصطلاحات فقهی، اقرار و اعترافی می‌باشد که فرد برای به انجام رساندن کار و یا تعهدی کرده است و خدا و یا بزرگی را شاهد سوگند خود می‌گیرد. وی این چنین مایل است به مخاطب خود بفهماند که انجام کار و یا تعهد او، به اندازه‌ی چیزی که بدان قسم خورده است، برای وی ارزشمند است.

مقصود از قصد اراده است یعنی آن‌که طرفین معامله می‌باید اراده داشته باشند. بدین معنا که در آن حد از سطح هوشیاری و عقلانیت باشند که متوجه شوند چه عملی را انجام می‌دهند و اثرات و تبعات آن چه می‌باشد. پس به بیانی دیگر متوجه اعمال و رفتار خود شوند و بدانند که زیر چه نوشته‌ای را به امضاء می‌رسانند.

قولنامه یک نوشته‌ای می‌باشد غالباً عادی که حاکی از توافق بر اتفاق عقدی است در ارتباط با مسئله‌ای مشخص که ضمانت اجرای تخلّف از آن هم تأدیه مبلغی است.

اقاله در کلمه به معنی مسامحه و نادیده گرفتن مسئله یا موضوعی می‌باشد. حال در اصطلاح حقوقی اقاله یعنی عقدی که عنوان آن از میان رفتن تمام و یا بخشی از عقد نخست است. البته که در آن رضایت و توافق همراه با اراده دو طرف امری لازم است.

اقرار در قانون مدنی، عبارت می‌باشد از بیان موضوعی به اضرار خود و به سود فردی دیگر. حال این کلمه می‌تواند در معنای اعتراف به انجام جرمی از جانب متهم و یا مرتکب جرم هم باشد. وجود یک حق و حقوق، نفع فردی دیگر، اضرار فرد اقرار کننده و اخبار، از جمله اجزای تشکیل دهنده اقرار هستند. حال آن‌که اقرار بیرون از دادگاه، به هنگامی‌که طی یک سند رسمی صورت پذیرد و یا شهود بر اقرار شهادت بدهند، اعتبار خواهد داشت.

به هنگامی‌که دو شخص معاهده‌ای را میان خود منعقد می‌کنند، معاهده میان آن‌ها لازم‌الاجرا خواهد شد. یعنی آن‌که دو طرف مکلّف و مؤظف به انجام آن خواهند بود. اگر که در زمان اجرای معاهده یکی از طرفین معاهده به تعهدات خود عمل ننمایند، وجهی را در راستای جبران، عدم انجام تعهد میبایست به طرف مقابل خود پرداخت نمایند. بله، درست است در دنیای حقوقی به این وجه، وجه التزام می‌گویند.

اهلیت یعنی شایستگی دارا شدن حق و یا به اجراء رساندن آن! اقسام گوناگون اهلیت درون قانون مدنی ایران، به دو زیرمجموعه اهلیت تمتع و اهلیت استیفا قسم‌بندی شده است. حال آن‌که اهلیت تمتع به معنی شایستگی فرد موردنظر برای دارا شدن حق می‌باشد که از همان بدو تولید تا به هنگام مرگ تمامی انسان‌ها حاوی اهلیت تمتع هستند. از سویی اهلیت استیفا هم به معنی شایستگی و توانایی برای اجرای حق و حقوق خود است.

اهل خبره، افرادی هستند که توان تشخیص مقام علمی و استعداد و صلاحیت مراجع تقلید را دارند. البته که این شخص را با حضور در مبحث‌های بیرون از فقه و اصول و مبانی و یا با مطالعه و وارسی کتاب‌های علمی او، احراز می‌نمایند.

بیعانه در لغت به معنای پیش بها و پیش پرداخت است. بیعانه پولی می‌باشد که برای به انجام رساندن معامله به فروشنده می‌دهند. به عبارتی این کلمه را مترادف با پیش‌بها و پیش پرداخت معرفی نموده‌اند.

گاهاً امکان دارد افراد برای حفظ اسناد و مدارکی که احتمال می‌رود در آتی به عنوان علّت در دادگاه مورد اکتفاء قرار بگیرد، تقاضای تأمین دلیل نمایند. دلیل چیزی می‌باشد که اصحاب دعوی جهت به اثبات رساندن دعوی و یا دفاع از خود بدان تکیه می‌کنند. پس تأمین دلیل یعنی حفظ دلایل موجود جهت بهره‌گیری از آن‌ها در آینده. بهتر است بدانید که تأمین دلیل در قالب یک قرار صادر می‌شود.

 تجاهر به معنای آشکار کردن و تظاهر کردن است.

عدم پرداخت خرج و مخارج افراد واجب‌النفقه به هنگام داشتن توان مالی را ترک انفاق گویند. در ارتباط با زوجه اگر که مرد توان مالی نداشته باشد و زوجه از وی تمکین نماید، با این حال شوهر از طلاق دادن زوجه امتناع ورزد و از سویی نفقه ندهد، جرم تحقق پیدا می‌کند.

هر فردی که ملک دیگری را به شیوه‌ی غلبه و عدوانی «زور و اجبار» بدون وجود رضایت مالک دست گیرد، بدان تصرف عدوانی گویند. تصرف عدوانی در واقع تصرفی می‌باشد که بدون رضایت مالکِ مالِ غیرمنقول، از جانب شخصی انجام شده باشد. در معانی و مفاهیم عام واژه تصرف عدوانی عبارت می‌باشد از خارج گردیدن مال از تصرف مالکِ آن مال بدون وجود اذن.

معنی لغوی حجر به ممانعت و بازداشتن شخصی از انجام دادن امری بازگردانده می‌شود. حجر، در برابر اهلیت می‌باشد و عبارت است از موقعیت حقوقی فردی که صلاحیت داشتن حق مشخصی را برای اعمال آن حقوق، ندارد. بنابراین به فردی محجور می‌گویند که حاوی حجر می‌باشد.

در اصطلاح حقوقی حجر یعنی منع فرد بنابر حکم قانون از آن‌که بتواند امور خویش را به گونه‌ای مستقل و بدون دخالت شخصی دیگر اداره نماید و خود اعمال حقوقی به انجام برساند. از سویی نیز عدم توانایی قانونی فرد در اعمال و اجرای حق.

فک رهن به معنای آزاد نمودن سند ملکی است که در رهن نیز گرو بانک بوده است.

زیان در معنی صدمه، کاستی و آسیب مورد استفاده قرار می‌گیرد.

به معنی خسارت و ضرر تأخیر پرداخت ثمن است.

سازش در کلمه یعنی حسن سلوک، صلح و دوستی، اتفاقِ توافق میان دو فرد و سازگاری و هماهنگی می‌باشد. نیز از سویی هم به معنی رفع و رجوع کدورت و اختلاف و تفرقه و ایجاد توافق میان طرفین می‌باشد.

حق سکنی به گونه‌ای حق انتفاع اطلاق می‌شود که بنابر آن مالکِ ملک می‌تواند حق بهره‌گیری از ملک خویش را در راستای سکونت به فرد دیگری دهد. حال حق سکنی بنابر ماده‌ی ۴۰ قانون مدنی ایران یعنی؛ حقی که بنابر آن فرد می‌تواند از عین مالی که متعلق به فرد دیگری است، بهره گیرد.

سقوط یعنی تنزل و از میان رفتن حق.

سفیه به فردی اطلاق می‌شود که قوه‌ی تعقل و درک و فهم کافی نسبت به امور مادی و موضوعات مالی منوط به خود و سایرین را ندارد و به آسانی امکان دارد در امور مالی و مادی دچار نیرنگ شده و گول بخورد.

خویشاوندان سببی به خویشاوندانی اطلاق می‌شود که به طریق ازدواج پدید می‌آید. حال در فقه به اشخاصی که به طریق ازدواج با یک فرد محرم می‌گردند، خویشاوندان سببی گویند.

چیرگی و تسلط بر کسی و یا چیزی را سلطه می‌گویند.

علاوه بر اشخاص موجود در جامعه، افراد دیگری هم یافت می‌شود که به فعالیت مبادرت می‌ورزند همانند؛ مؤسسات، شرکت‌ها، سازمان‌ها، نهادها و… به این قبیل از اشخاص، اشخاص حقوقی می‌گویند. در واقع این افراد وجود طبیعی نداشته و حاوی وجود فرضی و اعتباری می‌باشند. به عبارتی افراد حقوقی مولود اجتماعی می‌باشند که به تجویز قانون و مقررات می‌پردازند و از اجتماع دو و یا چند شخص حقیقی تشکیل می‌شود.

شخص حقیقی به عبارتی همان فرد انسانی است. این اشخاص با زنده شدن حاوی حقوقی می‌شوند و به هنگام حیات خود آن‌ها را دارا خواهند بود که بدان‌ها اهلیت اطلاق می‌شود. در ماده ۹۵۶ قانون مدنی چنین آمده است که اهلیت برای دارا بودن حقوق با زنده به دنیا آمدن آدمی آغاز و با مرگ وی اتمام پیدا می‌کند.

بهتر است از شخص حقیقی به عنوان یک شخص طبیعی یاد کنیم.

مهریه یا صداق مالی می‌باشد که مرد به مناسبت عقد نکاح میبایست ملزم به پرداخت آن به زن خود باشد.

صغیر به فردی اطلاق می‌شود که نابالغ می‌باشد. به بیانی بهتر و صریح‌تر کلمه‌ای می‌باشد در مقابل کبیر که به شخص بالغ گفته می‌شود. در اصطلاح حقوقی به فردی اطلاق می‌شود که به سن بلوغ خود نرسیده است و کبیر نگردیده است. پس با توجه به قانون مدنی، هم‌اکنون صغیر به کسی گفته می‌شود که به سن بلوغ نرسیده است.

صلح به معنی سازش و آشتی در برابر جنگ و درگیری قرار دارد. در حقوق نیز آن دارای دو معنا می‌باشد. معاهده صلح از جمله معاهدات حقوقی می‌باشد که کمتر فردی با آن آشنا می‌باشد. حال صلح را می‌توان در دو معنی به کار برد. ابتدایی‌ترین معنا که معنای مشترک میان بسیاری از سیستم‌های حقوقی می‌باشد، به معنای توافق و سازش می‌باشد. حال در معنای دیگر هم صلح به معنی سازش و صلح حتی بدون وجود اختلافات پیشین است.

صیغه و یا ازدواج موقت گونه‌ای از ازدواج می‌باشد که با خواندن خطبه صیغه تحقق پیدا می‌کند و نتیجه به دست آمده محرمیت زوجه و زوج به همدیگر خواهد بود.

به متعهد در عقد ضمان، ضامن اطلاق می‌شود.

عقد ضمان، عبارت است از عقدی که فردی مالی را که بر ذمه‌ی دیگری می‌باشد، برعهده خود بگیرد.

زمانی‌که فردی وجه و یا پولی را به فردی دیگر قرض می‌دهد و توافق می‌نماید که قرض گیرنده، در مؤعد مشخصی آن را بازگرداند، ولو به تعهدات خود عمل ننماید. بدین هنگام قرض دهنده تحت عنوان طلبکار می‌تواند علیه قرض گیرنده تحت عنوان بدهکار بابت طلب خود، اقامه دعوی به خواسته «مطالبه طلب» کند.

عرف، به جمعی از عادات، رفتارها و باورهایی اطلاق می‌شود که صرف نظر از درستی و نادرستی آن‌ها از جانب اشخاص یک جامعه مقبول واقع می‌شود. در واقع عرف قانون نانوشته می‌باشد.

عطف قانون به ما سبق یک اصطلاح حقوقی می‌باشد که افعالِ قبل از تصویب یک قانون مشمول مقررات تازه تصویب گردیده شوند.

عقد عبارت می‌باشد از این‌که، یک و یا چند شخص در برابر یک و یا چند شخص دیگر متعهد به انجام امری می‌کنند و مورد پذیرش آن‌ها واقع می‌شود.

عوض در معاملات معوض، به هریک از عناوین مورد معامله می‌گویند.

عین مالی است که وجود خارجی ندارد و با حس لامسه قابل ادراک است. همانند؛ ویلا، خودرو و… .

غش در معامله یعنی گول زدن و یا نیرنگ دادن مشتری بدین معنی که صاحب کالا جنس معیوب خود را تحت عنوان سالم ارائه نماید و به گونه‌ای قالب مشتری کند.

غصب یعنی آن‌که فردی به زور و با اعمال قدرت بر مال شخصی دیگر مسلط گردد.