غزه ، شهر آواهای خاموش

شهری کوچک در نوار ساحلی مدیترانه که این روزها به تیتر اول رسانه های خبری دنیا تبدیل شده است. روایت ها حاکی از آن است که این روزها بازهم جنگی نابرابر و ناعادلانه به وقوع پیوسته اما به راستی در نوار غزه چه می گذرد؟

تاریخ شهر غزه

غزه یکی از تاریخی ترین شهرهای دنیاست. شهری کوچک و عرب نشین که در حال حاضر زیر نظر گروه حماس اداره می شود. یکی از سرزمین های فلسطین که در امتداد حاشیه ی ساحلی دریای مدیترانه قرار گرفته است و امروزه در قیمومت مصر قرار دارد.

روایت های تاریخی زیادی در رابطه با تاریخ فلسطین و غزه موجود است. تمامی این روایت ها حاکی از آن است که در دوره های تاریخی متعدد این شهر از اهمیت بسیار زیادی برای مسلمانان، یهودیان و مسیحیان برخوردار است و به عبارتی در تقدس خاک آن هیچ شبهه ای نیست.

اما غزه میراثیست که به بشریت متعلق است و باید پذیرفت برای اعراب فلسطینی ساکن در آن حکم هویت و ریشه را دارد. هویت و اصالت این اعراب با غزه تعریف شده است و نمی توان تحت هیچ شرایطی این هویت را از آنها سلب کرد.

ماجرا از زمانی آغاز شد که سازمان ملل متحد در 29 نوامبر 1947 میلادی طرح تقسیم سرزمین فلسطین را با تصویب قطعنامه ی 181 مجمع عمومی سازمان ملل متحد مطرح کرد. بر اساس این تصمیم مقرر شد سرزمین فلسطین به دو کشور فلسطین و اسراییل تقسیم گردد و اداره ی شهر اورشلیم هم به صورت بین المللی به تصویب رسید.

تصمیمی عجیب و تکان دهنده که تمامی قوانین بین المللی دنیا را زیر سوال برد؟

پس مساله ی تمامیت ارزی و استقلال کشور فلسطین چه می شد؟ هیچ رفراندومی برای اخذ نظر و آرای ساکنین فلسطین برگزار نشد و یهودیان جنگ زده ای که چندی مهمان فلسطینی ها بودند حالا ادعای خاک و خانه کرده بودند و از صاحبخانه با آتش گلوله و جنگ قدردانی می کردند.

همه چیز با یک جمله شکل گرفت. ارض موعود. یهودیان معتقد بودند خاک فلسطین بخشی از ارض موعود را تشکیل می دهد. به باور یهودیان سرزمین موعود نقشی مهم و سرنوشت سازی در زندگی و اعتقادات قوم بنی اسرائیل داشته است و حضرت ابراهیم به قصد رسیدن به این سرزمین که خدا آن را موعود خویش قرار داده است، زادگاه خود را ترک کرده است.

در کتب مقدس یهودیان اشارات گسترده ای به مساله ی ارض موعود شده و آنجا مقدس ترین مکان زمین برای آنها شناخته شده است. در خلال جنگ جهانی دوم که مسئله ی هلوکاست به وقوع پیوست شاهد یک نسل کشی بسیار عظیم و فاجعه بار در جامعه ی یهودیان بودیم. اقلیت اندکی از جامعه ی یهودیان از جنگ جان سالم به در بردند و ترس و بی پناهی آنها را به دورترین نقطه ی ممکن کشاند. مهاجرت به خاک فلسطین.

قوانین بین المللی و قوانین داخلی

در آن زمان قوانین بین المللی و همچنین قوانین داخلی کشور فلسطین کامل نبود. فلسطین دچار مشکلات زیادی بود و بنا به دلایلی تحت قیمومت بریتانیا قرار داشت.

بنابراین یهودیان توانستند پس از مهاجرت بخش بزرگی از اراضی سرزمین فلسطین را خریداری کرده و تملک کنند و در آن ساکن شوند. هیچ قانونی هم نمی توانست آنها را از این حق مالکیت منع و یا محروم کند. نتیجه آنکه در مدت زمان بسیار کوتاهی یهودیان توانستند بسیاری از زمین ها و خانه های اعراب فلسطینی را مالک شده و حالا نوبت آن بود که نقشه ی خود را عملی سازند.؛

اعلام استقلال یک دولت یهودی آن هم در قلب فلسطین. جایی که اعراب مسلمان نسل هاست در آن سکونت دارند و از یهودیان تنها به عنوان یک مهمان پذیرایی کرده بودند. آن هم یک مهمان جنگ زده که در آن زمان هیچ کشوری حاضر به پذیرش آنها نبود.

قضیه زمانی تلخ تر شد که بسیاری از قدرت های بزرگ دنیا از این تصمیم جامعه ی یهودیان حمایت کرده و پول و حمایت های قانونی سران کشورهای جهان روانه ی جامعه ی یهودیان ساکن در فلسطین شد.

حتی سازمان ملل متحد که عالی ترین و بالاترین سازمان بین المللی دنیاست حامی جامعه ی یهودیان شد و از تصمیم آنها مبنی بر اعلام استقلال و تاسیس کشور اسرائیل حمایت کرد.

تنها چند کشور اندک در حمایت از مردم فلسطین زبان به اعتراض گشودند و مخالفت خود را با این تصمیم اعلام کردند. باقی کشورها هم اعلام بی طرفی کردند.

فلسطینیانی که تجربه ای از خشونت و جنگ نداشتند و سالها بود که در صلح و آرامش و فارغ از غوغای جهان به زندگی مشغول بودند حال باید یک تنه در جبهه ای نابرابر می جنگیدند. آن هم با دست خالی .جبهه ای که در آن سوی آن ابرقدرت های جهان ایستاده بودند. صلاح فلسطینی ها سنگ بود و صلاح یهودی ها گلوله و موشک.

دنیا در برابر این تراژدی غم انگیز ساکت بود و در نهایت علی رغم تمامی ایستادگی ها و رشادت های ملت فلسطین ، دولت اسراییل شکل گرفت.

امروز بیش از70 سال از این ماجرا گذشته و هنوز هم در غزه صدای موشک و خمپاره به گوش می رسد. مردمی که تا پای جان از خاک و ناموس و وطن و اصالت و هویت خود دفاع می کنند و کودکانی که بی گناه قربانی می شوند و جنگی که گویا تمامی ندارد.

در مقابل اسراییل هم به یکی از ابرقدرت های منطقه و جهان تبدیل شده و بسیاری از کشورهای دنیا آن را به رسمیت شناخته اند و حامی آن هستند.

اما غزه یکه تاز و تنهاست و در این کارزار نابرابر، همچنان باشکوه و قدرتمند ایستاده است. نشست ها و کنفرانس های زیادی در رابطه ی با موضوع غزه و حمایت از آن در سرتاسر دنیا شکل گرفت اما هیچگاه رنگ صلح و آشتی به غزه بازنگشت. بیشتر به نظر می رسید یک نمایش ساختگی و فرمالیته باشند.

دلیل آن واضح و مشخص بود. هیچ ابرقدرتی در دنیا و منطقه از غزه و فلسطین حمایت رسمی خود را اعلام نکرد و فقط به آتش جنگ دامن زد. البته موضع سازمان های بشردوستانه مشخص بود. اما قدرتی در دست نداشتند تا به برقراری صلح و آشتی در این منطقه کمکی کنند.

ناگفته نماند پیمان نامه و قطعنامه های زیادی هم در رابطه با موضوع فلسطین و اسراییل به تصویب رسید و بسیاری از جنایات رژیم صهیونیستی محکوم شد. . ولی به حل این مشکل کمکی نکرد.

موضوع فلسطین با گذشت سالیان سال هنوز هم لاینحل باقی مانده و علی رغم تلاش های بین المللی زیادی که در این زمینه شکل گرفته، هنوز هم آتش جنگ در این منطقه پابرجاست. در سال های اخیر رژیم صهیونیستی حملات گسترده تری را به خاک غزه انجام داده و از این رو مساله ی صلح به مراتب سخت تر شده است. رژیم صهیونیستی دیگر از کشتن مردم بی دفاع و مظلوم غزه باکی ندارد و وجب به وجب خاک غزه را می خواهد به تصرف خود در بیاورد.

بسیاری از کشورهای دنیا در رابطه با موضوع غزه و فلسطین موضع بی طرفی را در پیش گرفتند اما پس از انقلاب اسلامی ایران، می توان گفت اصلی ترین و بزرگترین حامی و دوست فلسطین در سالهای اخیر ، جمهوری اسلامی ایران شناخته شده است. پیرو فرمان امام در اوایل انقلاب ، ایران در همان سالهای ابتدایی انقلاب مخالفت خود را با دولت اسراییل صریحا بیان کرد و این کشور را به رسمیت نشناخت. در سال های اخیر حاج قاسم سلیمانی در نوار غزه حضور قدرتمند و مقتدرانه ای داشت و استراتژی های جنگ غزه و اسراییل را به کلی تغییر داد.

غزه حالا دیگر تنها نبود و یک حامی بزرگ داشت. قدرتمند شده بود . حالا دیگر صدای ساکنین غزه می توانست به گوش دنیا برسد. حالا از سرزمین های فلسطین و نوار غزه و کرانه باختری صدای پیروزی و شادی شنیده می شد و فلسطینیان هرزگاهی آتش بس و پیروزی و بازپسگیری اراضی خود از یهودیان را جشن می گرفتند و اندکی آلام آنها تسکین می یافت. اما این پایان این قصه نیست.

بیش از 70 سال از شکل گیری و تاسیس دولت اسراییل گذشته و جامعه ی بیشتری از یهودیان در این منطقه ساکن شده اند. پایان این جنگ و اعلام صلح و آتش بس تنهای خواسته ی غیرنظامیان این منطقه است. چه یهودی و چه فلسطینی هیچ فرقی نمی کند همه از این جنگ فرسایشی بیزار شده اند و خواهان برقراری صلح و ثبات در منطقه هستند. اما سیاستمداران از این جنگ بهره کشی های سیاسی فراوانی می کنند. شاید اعلام و صلح و آتش بس بر خلاف نظر و منافع آنها باشد. از این روست که هیچ ابرقدرتی تا به امروز به طور جدی مساله ی غزه و فلسطین را حل نکرده است.

کافیست نگاهی به جنگ عراق و افغانستان داشته باشید. در کمتر از ده سال قضایای افغانستان و عراق با مداخله ی ابرقدرت های دنیا از جمله آمریکا حل شد و به پایان رسید ولی جنگ غزه همچنان پابرجاست. دولت امریکا هم تمام قد از اسراییل حمایت می کند.

مناقشه ای که امروز میان فلسطینیان و یهودیان اسراییل در جریان است به عنوان رام نشدنی ترین منازعه ی جهان شناخته شده است. بهای سنگین آن را هم غیرنظامیانی پرداخت می کنند که هیچ نقشی در این مناقشه ندارند. کشتارهایی که تمامی ندارد و هیچ کدام از طرفین آن حاضر به عقب نشینی نیستند. به نظر شما راه حل این منازعه ی رام نشدنی چیست؟

مردم سرزمین فلسطین و غزه با صلاحیت ترین و دلسوز ترین جامعه و گروهی هستند که می توانند به این جنگ پایان دهند. قطعا با کشتار غیرنظامیان یهودی و عرب قضیه حل نخواهد شد. برگزاری یک رفراندوم همه جانبه و رسیدن به یک توافق جمعی تنها راه نجات کشور فلسطین است. شاید بتوان راهی پیدا کرد که انسانیت بر سیاست غلبه کند و فارغ از یهودی بودن و مسلمان بودن، هر دو ساکنین یهودی و عرب این منطقه بتوانند در صلح و آرامش در کنار یکدیگر زندگی کنند.

یادمان باشد هیچ نژاد برتری در این دنیا وجود ندارد. یهودیت و اسلام زمانی ارزشمندند که اخلاق و انسانیت و صلح را ترویج دهند. به امید روزی که برای همیشه آتش بس و صلح در غزه اعلام گردد و آتش جنگ در این منطقه برای همیشه خاموش شود.

مرکز حقوقی و داوری سروش عدل