نگاه تاریخی مذهبی و حقوقی به حجاب
حجاب یکی از بحث برانگیزترین چالش های این روزها در کشور ما به حساب می آید. مسأله ی حجاب امر تازه ای نیست و چند سالیست که شاهد نافرمانی های مدنی متعددی در این زمینه هستیم. طرفداران حجاب آن را به عنوان قانون و بخشی از مهم ترین اصول حاکمیت تفسیر می کنند. در مقابل منتقدین و معترضین نیز آن را نقض حریم خصوصی افراد و تعدی به حقوق آنها بر می شمارند. به نظر شما راه حل پایان دادن به این مناقشه چیست؟ آیا حجاب اجباری واقعا تضمینی برای حفظ امنیت جامعه به شمار می رود؟
حجاب از منظر تاریخ ایران
در تمامی تمدن های تاریخ باستان پوشش زنان در هر منطقه ای متفاوت بوده و از عرف و سنت های آن منطقه پیروی میکرده است. مسائلی مانند اقلیم آب و هوایی و مسائل فرهنگی و مذهبی نیز در نوع سبک پوشش زنان بسیار تأثیر گذار بوده است.
در یک نمای کلی با بررسی بعضی از تمدنهای پیشرفته درمی یابیم پوشش زنان نسبت به مردان سختگیرانه تر بوده و مقررات خاصی داشته است. این مسأله حتی در دوران قرون وسطی و دوران رنسانس نیز به وضوح قابل مشاهده است. لباس های تنگ و چسبان ، کوتاه و بدن نما به ندرت در سطح جامعه دیده می شود. اگر هم شخصی با چنین پوششی در انظار عمومی ظاهر میشد با مقبولیت جامعه همراه نبوده است. و نوعی سنت شکنی به حساب می آمده است. به همین علت پوشش بردگان و زنان روسپی به جهت تمایز آنها همیشه متفاوت بوده است.
با نگاهی به تاریخ ایران باستان درمی یابیم در تمامی دوره های تاریخی، زنان ایرانی هنگام حضور در اجتماع پوشش مخصوصی داشتند که نشان دهنده ی جایگاه اجتماعی و منزلت آنها بود.
در دوران هخامنشی لباس های بدن نما، کوتاه و تنگ برای زنان به هنگام حضور دراجتماع مورد پسند نبوده است.و عناصر پوشیده ای در پوشش آنها به چشم می خورد. عناصری مانند سربند، کلاه، تاج، لباس های گشاد و بلند مانند شنل، دامن، پیراهن و رداهای بلند که در حکاکی های باستانی نیز به چشم می خورد. رداهای بلند زنان ایرانی به شکل پوششی یک سره و مربع بوده که همانند چادر که زنان روی لباس های خود می پوشیدند. و تمامی بدن آنها را می پوشاند. پوشاندن کامل موها و گردن جزء الزامات نبوده، ولی جزئیات لباس ها بسیار قابل توجه است.
لباس ها و سربند های زنان با تزئینات بسیار زیبایی همراه بود و گاها مزین به جواهرات بوده است. رنگ های تیره برای پوشش زنان چندان مورد پسند نبوده و نکوهش می شده است.
در دوران ساسانیان نیز لباس ها و نوع پوشش زنان از همین سنت تبعیت می کرده است؛ با این تفاوت که رنگ های شاد بیشتری مورد توجه قرار گرفت و شنل های بلند و رداهای فاخر به پوشش زنان این دوره افزوده شد. با این حال سربند های زنانه کماکان پابرجا بودند. زنان از عمامه های تزئینی بزرگ زنانه همراه با تاج و کلاه برای موهای خود استفاده می کردند. این سربند ها و عمامه ها جنبه ای کاملا تزئینی داشته و هرگز به منظور پوشاندن کامل موها به کار نمیرفته است. بلکه صرفا برای هماهنگی و جلوه ی بیشتر لباس های زنان طراحی شده بود.
تا اواخر دوران ساسانیان مسأله ای تحت عنوان حجاب به معنی امروزی آن مطرح نبوده است و قانون و مقرراتی در رابطه با حجاب اجباری و الزام به پوشاندن موها به چشم نمی خورد. استفاده ی از سربند ها و عمامه ها صرفا جزئی از فرهنگ پوشش زنان آن زمان بوده و اجباری از نظر پوشاندن کامل موها برای زنان وجود نداشته است.
حجاب از منظر مذهب
در دوران ساسانیان مهم ترین برگ تاریخ ایران ورق خورد و فصل جدیدی در تاریخ ما پدید آمد. در این دوره اسلام وارد ایران گردید و تحولات بسیار عظیمی در سنت و فرهنگ و عرف جامعه ی ایرانی به وجود آمد. یکی از این تحولات عظیم نوع پوشش و مقررات آن بود. این پوشش برای زنان با سخت گیری ها و مقررات بیشتری همراه بود و عمدتا شامل حال آنها می شد. البته برای پوشش مردان نیز شاهد تغییراتی هستیم.
حجاب از نظر لغوی یک کلمه ی عربی به حساب می آید و به معنای پرده است. کلمه ی حجاب به پوشانندگی و ایجاد حریم برای زنان اشاره می نماید. همانند یک پرده.
در فقه اسلامی به مسأله ی حجاب پرداخته شده و معیارهایی مخصوصی برای آن تعریف شده است. از منظر فقه اسلام حجاب به این معناست که زنان پوششی برای خود برگزینند که تمامی برجستگی های بدن و موها رو به صورت کامل از نامحرم بپوشانند. و جاذبه های جنسی آنها نمایان نباشد. در این میان گردی صورت و دست ها تا مچ می تواند باز باشد و بلامانع است. البته در برخی مناطق زنان صورت و دست های خود را نیز می پوشانند که هم اکنون نیز در کشورهایی مانند افغانستان و عربستان شاهد آن هستیم.
با روی کار آمدن اسلام :
زنان ایرانی بر خلاف گذشته بایستی سربندهای خود را از قسمت جلو گردن کاملا با سنجاق و گیره می بستند. و یا به نحوی موها و گردن خود را به طور کامل می پوشاندند. این سرآغازی بود که بحث حجاب در کشور ما شکل گرفت و مطرح گردید.
در حکومت های مختلفی که روی کار آمدند به مرور اشکال و عناصر جدیدی از حجاب نمایان شد. فرهنگ پوشش زنان در دوره های مختلف تاریخی پس از اسلام متفاوت است. مقنعه ، چادر ، روبنده و انواع پوشش های دیگر از جمله انتخاب های پیش روی زنان برای حجاب به شمار می رود. هرچند در این راستا تنوع های قومیتی ایران را نبایستی نادیده گرفت. حجاب و عرف پوشش در هر نقطه ای از ایران متفاوت بوده است. ولی نکته ی مشترکی که در رابطه با همه ی این پوشش ها به چشم می خورد پوشیدگی لباس زنان ایرانیست.
در دوران قاجاریه شاهد شدید ترین سخت گیری ها و کامل ترین نوع پوشش در جامعه هستیم. از علل این امر می توان به نفوذ شدید مذهب در جامعه و سیاست اشاره کرد. در این دوره زنان با چادر مشکی و روبنده های سفید در جامعه حضور دارند و این مسأله شامل زنان اشراف زاده و اعیان نیز می باشد. تحصیل برای زنان در این دوره گناه به شمار می رفته است و جنبش های مدنی بسیار اندکی از سوی زنان به چشم می خورد.
با روی کار آمدن حکومت پهلوی و در اوایل حکومت رضاشاه بود که :
برای اولین بار و پس از قرن ها سنت حجاب از جامعه ی ایران برچیده شد. در این دوران زنان با ظاهری بسیار متفاوت و بدون چادر و روبنده در اجتماع ظاهر شدند و جایگاه زن در جامعه به کلی متحول گردید. زنانی که تا پیش از این از اندرونی های خانه های خود بیرون نیامده بودند. و از حق تحصیل محروم بودند، اکنون در جایگاه های اجتماعی مختلفی حضور داشتند و در کنار مردان دیده می شدند. ضرورت حجاب برای زنان از میان رفته بود و زنان در مسائل بسیار مهم جامعه شرکت داشتند.
پس از انقلاب اسلامی، مسائل مذهبی و فقهی بار دیگر مورد توجه قرار گرفت و مذهب در جامعه ی ما پررنگ تر گردید. با قدرت گرفتن مذهب، مسأله ی حجاب زنان مجددا در دستور کار دولت قرار گرفت و برای نخستین بار در تاریخ ایران قانون حجاب اجباری به تصویب رسید.
حجاب از منظر قانون
حجاب که تا پیش از این به عنوان یک امر الزامی و پذیرفته شده ی مذهبی در باور عموم مردم جای داشت. این بار به شکل یک الزام قانونی از آن رونمایی شد. الزامی که برای آن مجازات و برخورد های قانونی در نظر گرفته شد.و با مخالفینی نیز روبرو گردید. اما در نهایت به یک قانون لازم الاجرا تبدیل شد و تا به امروز نیز پابرجاست.
همه ی ما یک واقعیت غیرقابل انکار در زمینه ی حجاب را باید بپذیریم. زنان ایرانی بر حسب عرف و سنت های جامعه و همچنین نوع تربیت خانوادگی خود در تمامی دوران تاریخ تا به امروز به مسأله ی پوشش خود توجه داشته و عمدتا به عرف جامعه احترام گذاشته اند. عرف و سنت جامعه ی ایرانی هیچگاه و در هیچ دوره ای برهنگی مطلق را نپذیرفته و تأیید نکرده است.
اجرای این قانون در دهه ی شصت و بیشتر در دهه ی هفتاد با فراز و نشیب های متعددی همراه بود. ولی چندان شاهد هنجار شکنی های آشکار در سطح جامعه نیستیم. قانون حجاب اجباری زمانی بحث برانگیز شد که مسأله ی گشت ارشاد در سطح جامعه ی ایران مطرح گردید. و اجرای این قانون رنگ زور و خشم به خود گرفت.
طبیعی است چنین امری می تواند خشم عمومی را برانگیخته و نتیجه ای معکوس به همراه داشته باشد. تفکر زنان امروزی که جزء قشر تحصیلکرده و روشنفکر جامعه به حساب می آیند با تفکر زنان در دوره های قبل قطعا متفاوت است. زنان امروز دنیا را شناخته و دیده اند، با فرهنگ ها و عقاید متفاوتی آشنا هستند و نسبت به حقوق خود آگاهی بیشتری دارند. طبیعی است که با تبعیض های آشکار و برخوردهای نسنجیده شاهد موجی از نارضایتی عمومی به خصوص در قشر زنان باشیم.
در سال های اخیر تضاد های فرهنگی زیادی میان نسل جدید و گذشته به چشم می خورد :
و شاخصه های فرهنگی ما دستخوش تغییرات زیادی گردید. قوانین و فرهنگ جامعه ای که در طول سالیان متمادی با فرهنگ اسلامی عجین گشته و از آن به شدت تأثیر پذیرفته است، درحال حاضر از سوی نسل جوان مورد قبول واقع نیست و تناقضات و تعارضات زیادی به چشم می خورد.
با آغاز فعالیت گشت ارشاد، پوشش هایی که از دید جامعه به عنوان پوشش ناهنجار تلقی میشد با برخوردهای قانونی مواجه گردید و با دستگیری و بازداشت افراد بدحجاب و هنجارشکن در سطح جامعه حواشی متعددی آغاز شد. اعتراض های پنهان به مرور زمان آشکار و علنی شدند و موجی از نارضایتی ها در رابطه با شکل برخورد و نوع عملکرد گشت ارشاد شکل گرفت. البته شرایط اقتصادی نامطلوب جامعه و بیکاری جوانان نیز بخش عمده ای از این نارضایتی ها را شکل داده است که نباید نادیده گرفت.
نهاد گشت ارشاد که در راستای حفظ حجاب و عفاف شکل گرفته است، فاقد مبنای قانونی می باشد و در هیچ یک از متون قانونی ایران به آن شاره ای نشده است. تا به امروز نیز هیچ نهاد و سازمانی به قانونی بودن گشت ارشاد اشاره نکرده است. این در شرایطی است که در نظام حقوقی ایران بی حجابی و بدحجابی به عنوان جرم سنگین شناخته نمی شود و صرفا یک تخلف است که در مواردی می تواند با جزای نقدی همراه باشد.
تنها قانونی که در زمینه ی حجاب و مجازات آن به چشم می خورد ماده 638 بخش تعزیرات و مجازات های بازدارنده قانون مجازات اسلامی است که مقرر نموده :
هر کس علنا در انظار و اماکن عمومی و معابر تظاهر به عمل حرامی نماید، علاوه بر کیفر عمل به حبس از ده روز تا دو ماه یا تا (۷۴) ضربه شلاق محکوم میگردد و در صورتی که مرتکب عملی شود که نفس آن عمل دارای کیفر نمیباشد ولی عفت عمومی را جریحهدار نماید فقط به حبس از ده روز تا دو ماه یا تا (۷۴) ضربه شلاق محکوم خواهد شد. در تبصره این ماده بیان شده است زنانی که بدون حجاب شرعی در معابر و انظار عمومی ظاهر شوند به حبس از ده روز تا دو ماه و یا 2/000/000 تا 10/000/000 ریال جزای نقدی محکوم می شوند.
همچنین در تمامی آیین نامه ها و بخش نامه های داخلی سازمان ها و ادارات دولتی ایران بدحجابی به عنوان یک تخلف شناخته می شود. (در نظر داشته باشید که بد حجابی با بی حجابی دو مقوله ی متفاوت است.)
در زمینه ی گشت ارشاد و قانونی بودن فعالیت آن ابهامات قانونی فراوانی وجود دارد. تعیین مصادیق حجاب شرعی، نحوه ی تشخیص بدحجابی افراد، معیار سنجش افراد بدحجاب و … همه و همه از مواردی هستند که جای بحث دارد و نیازمند بررسی های دقیق و اظهار نظر های کارشناسانه است.
اینکه نیروی انتظامی بر چه اساس و با چه مبنایی افراد بدحجاب را در سطح جامعه تشخیص می دهد و به استناد کدام قانون حق بازداشت و دستگیری شهروندان را دارد خود جای سوأل است.
در چنین شرایطی که بازداشت و دستگیری افراد بر حسب معیار ها و سلیقه های شخصی مأمورین گشت ارشاد است بایستی منتظر تبعات و پیامدهای منفی آن نیز باشیم.
کنترل و نظارت سخت و جدی بر مسأله ی حجاب در سال ها ی اخیر نه تنها آثار ارزشمند و قابل قبولی به همراه نداشته، بلکه با موجی از بازتاب های منفی و نارضایتی های عمومی همراه بوده است. سوال اصلی اینجاست چرا جوانانی که 12 سال در سیستم آموزشی ما تربیت شده اند و پرورش یافته اند اینچنین در زمینه ی حجاب طغیان گری می کنند و علی رغم سخت گیری ها و آموزش هایی که در مدارس بر روی اصول حجاب و پوشش انجام شده است همچنان در حال هنجارشکنی آشکار در زمینه ی حجاب هستند؟
پس بایستی پذیرفت اهرم هایی مانند گشت ارشاد که بر پایه ی زور و ارعاب مبتنی هستند، هیچ گاه نمی توانند مؤثر واقع گردند و همیشه با اثر عکس همراه هستند. اثری که تبعات منفی آن بیشتر متوجه حاکمیت است.
برخوردهای سلیقه ای و غیر اصولی با مسأله ی حجاب در سال های اخیر به کررات وجود داشته :
و مردم را در تقابل با یکدیگر قرار داده است. این موضوع از سوی آمران به معروف و ناهیان از منکر نیز قابل توجه و بررسی است. نوع تذکر دادن لسانی بسیار حائز اهمیت است. البته جنبه های قانونی قضیه را نیز بایستی در نظر داشت. چرا که حفظ حقوق شهروندی و حفظ حریم خصوصی افراد در جامعه یکی از مهم ترین اصول غیرقابل انکار به شمار می رود. تجربه نشان داده بیشتر چنین مواردی با خشونت های کلامی و فیزیکی همراه بوده است. چنانچه در سال های اخیر شاهد اتفاقات تلخ بسیاری در این زمینه هستیم بدون آنکه مسأله ی حجاب حل شود.
برخورد با هنجارشکنان جامعه و قانون گریزی افراد مسأله ای است که لزوم آن بر کسی پوشیده نیست. اما این موضوع زمانی به ثمر می نشنید و جامعه را رو به اصلاح و بهبود می برد که از طریق روش های درست و اصولمند اعمال و اجرا گردد. گشت ارشاد تحت عنوان طرح ارتقای امنیت اجتماعی کار خود را آغاز نمود. طرفداران و مؤسسین آن در تلاشند تا آن را به عنوان ابزاری برای حفظ امنیت جامعه نشان دهند. ابزاری که به وسیله ی آن در تلاش هستند تا یکی از مهم ترین اصول حاکمیت به نام حجاب از سوی مردم پذیرفته شود.
منتقدین چنین برخوردهایی معتقدند که :
برخورد توأم با خشونت و سرکوب می تواند نتایجی عکس و گاه غیرقابل پیش بینی به همراه داشته باشد که مشکلات ناشی از آن در درجه ی اول مستقیما متوجه حکومت است. چیزی که امروزه شاهد آن هستیم. آنها به لاینحل ماندن قضیه ی حجاب اشاره می کنند و واقعیت موجود نیز گویای همین امر است که مسأله ی احترام به حجاب هرروز بیشتر از قبل رنگ می بازد و اهمیت خود را نزم مردم از دست می دهد.
توجه داشته باشید که حجاب عرفی با حجاب اجباری دو مقوله ی کاملا متفاوت می باشند. حجاب عرفی از بطن فرهنگ و باور های مذهبی و اجتماعی مردم به وجود آمده و به صورت یک سنت دیرین نسل به نسل می چرخد. در بسیاری از مناطق ایران حجاب عرفی بی آنکه زور و اجباری در میان باشد، به میل و اراده ی مردم پابرجاست و مردم با میل و رضایت خود به آن پایبند هستند. اما حجاب اجباری موضوعی کاملا متفاوت است و مسأله را از زاویه ی قانون و مجازات های آن مطرح می نماید. با چنین امری نیمی از زنان ایرانی ممکن است از دید قانون مجرم شناخته شوند و برخوردهای قانونی با آنها صورت بپذیرد. طبیعی است که در گذر زمان باید شاهد زیر پا گذاشتن چنین قوانینی باشیم.
پرونده های دادگستری در سال های اخیر آکنده از :
جرایمی مانند قتل، سرقت، قاچاق مواد مخدر و آدم ربایی هستند. فقر و مسائل اقتصادی نیز مشکلات بسیار زیادی را به همراه داشته است. در چنین شرایطی برخورد های خشونت آمیز گشت ارشاد با مسأله ی حجاب به دور از منطق است.
تجربه ی گشت ارشاد برای همه ی ما ثابت کرد حاکمیت بایستی تدابیری معقولانه تر و منعطف تر در زمینه ی حجاب اتخاذ نماید تا بتواند نسل جوان را با خود همسو و همراه نماید. چرا که نسل های قدیمی تر کماکان پایبند حجاب هستند و به سنت حجاب عرفی احترام می گذارند.
نباید فراموش کرد حجاب یکی از مهم ترین ارکان حاکمیت ایران به شمار می رود. از سوی دیگر نسل جوان سرمایه های ارزشمند این مرز و بوم اند. تقابل این دو می تواند به بروز اتفاقات ناگواری در آینده منجر گردد و بحران های زیادی را متوجه جامعه ی ایران نماید.
ارائه ی راهکارهای هدفمند در سیستم نظام آموزش و پرورش ایران و تجدید نظر در متن قوانین و نوع برخورد با بدحجابی در حل این بحران ها بسیار کارساز بوده و می توان به عنوان راه حلی هوشمندانه به آن نگاه کرد.
فراموش نکنیم پرونده ی شخصیت و تربیت هر فردی در سن 8 سالگی او به پایان می رسد و برای همیشه بسته می شود. بنابراین هر آنچه در این8 سال در باور او شکل گرفته برای همیشه وجود خواهد داشت و تا پایان عمر همراه فرد است. در ورای این امر نکته ای مهم وجود دارد که می تواند بسیاری از مشکلات پیش رو را حل نماید.
به نظر می رسد بهتر است به جای استفاده از گشت ارشاد و صرف هزینه های عمومی کلان در این راه، یک بازنگری اساسی در نظام تربیتی و آموزشی اعمال گردد و به دنبال برطرف کردن ایرادات از طریق روش های معقول، منطقی و البته قانونی باشیم.