انواع خیارات حقوقی در قانون مدنی ایران پیشبینی شده است. معنای خیار در حقوق، یعنی اختیاری که قانون به افراد می دهد تا بتوانند، با استفاده از آن ها، معامله خود را فسخ کنند. طبق قانون هر کدام از خیارات، برای آن که قابل اعمال باشند، شرایط اختصاصی خود را دارند. در این مقاله به بررسی مفهوم انواع خیارات حقوقی و کاربرد آنها در قرارداد ها میپردازیم.
منظور از خیار در حقوق چیست؟
بر اساس اصل لزوم قراردادی، کلیه قراردادهای منعقد شده میان افراد، چنانچه، خلاف قواعد آمره نباشند، محترم است. طرفین باید به آن، پایبند باشند. در برخی موارد یکی از طرفین عقد، به هر دلیلی، نیازمند فسخ معامله است. در این زمینه قانونگذار، انواع خیارات در حقوق را پیش بینی میکند. خیار در لغت، به معنی اختیار یا اجازه انجام کاری است. در واقع خیار در حقوق حقی است که قانونگذار، برای طرفین قرارداد، در نظر میگیرد. به موجب خیارات، دارنده خیار می تواند یک طرفه قرارداد منعقده را بر هم بزند یا به اصطلاح فسخ کند مثل فسخ نکاح.
خیار فسخ چیست؟
هر معامله ای تحت شرایطی حق فسخ دارد. این اختیار در معاملات علاوه بر طرفین معامله گاهی شامل یک شخص ثالث مثل وکیل حرفه ای هم میشود. برای مثال، شما دوچرخه ای خریداری کردید و این دوچرخه در روز اول خراب می شود. در حالی که فروشنده سلامت کالا را تایید کرده بود. حالا شما اختیار فسخ قرارداد خرید دوچرخه را دارید. اما این نکته مهم است که بدانید شما در چند صورت می توانید قرارداد را بهم بزنید. به هرکدام از این روش های فسخ معامله خیار فسخ میگویند.
استثنایی بودن خیار
عقود لازم، دسته ای از قراردادها هستند که فقط با وجود شرط فسخ قرارداد، خیارات قانونی یا اقاله، قابل برهم زدن هستند. بنابراین اگر فردی، قصد برهم زدن یک عقد لازم را داشته باشد، با استفاده از خیارات قانونی، میتواند اینکار را انجام دهد.
در قانون مدنی اصل بر لزوم قراردادها است. این عبارت یعنی نمی توان به راحتی، قراردادها را برهم زد. اما قانون مدنی، به طرفین یک معامله، این اجازه را داده است تا در صورتی که شرایط لازم وجود داشته باشد، بتوانند قرارداد خود را فسخ کنند. پیش بینی این شرایط در قانون، برای جلوگیری از ضرر یک یا دو طرف قرارداد در معامله است.
در نتیجه خیارات که یکی از شرایط قانونی اعمال حق فسخ هستند فقط در موارد استثنایی قابل اعمال اند. یعنی در درجه اول، طرفین قرارداد باید سعی کنند تعهدات قراردادی خود را انجام دهند و آن عقد را حفظ کنند. اگر هیچ راه حلی برای ایفای تعهدات قراردادی نبود آن وقت نوبت حق فسخ یا اعمال خیارات است.
مبنای خیارات چیست؟
خیارات حقوقی مبنای مشترکی ندارند. اختیار فسخ ممکن است یکی از دو مبنای اصلی زیر را داشته باشد:
1-مبنای قراردادی یا حکومت اراده: منظور این است که طرفین قرارداد حق خیار را برای مدتی معین در قرارداد مشخص کنند. در این صورت صاحب خیار می تواند در مدت مقرر قرارداد را فسخ نمایند. در میان خیارات، خیار شرط دارای این مبنا است.
2-مبنای قانونی یا لاضرر: یعنی قانون برای طرفی که عقد موجب ضرر و زیان او شده است حق خیار قرار داده است. مثلا اگر یکی از طرفین کالای معیوب به دیگری بدهد یا کالا را خیلی بالاتر از ارزش واقعی آن بفروشد، قانون برای رفع ضرر از خریدار به او حق خیار می دهد. تا خریدار بتواند از خود دفع ضرر نماید. سایر خیارات غیر از خیار شرط دارای مبنای قانونی می باشند. البته خیار مجلس مبنای مشخصی ندارد.
آیا جمع چند خیار در یک عقد ممکن است؟
پاسخ به این سوال مثبت است. این امکان وجود دارد که چند خیار گوناگون در یک عقد جمع شود. برای مثال عقد بیعی که خریدار و فروشنده هنوز در مجلس هستند و ثمن معامله هم تفاوت زیادی با ارزش واقعی آن را دارد. در این مثال دو خیار مجلس و غبن ایجاد شده است و این دو قابل جمع است. اما در هر عقد با اجرای یکی از این انواع خیارات حقوقی، خیار دیگر موضوع خود را از دست می دهد و قرارداد فسخ میشود.
کدام خیارات فوری هستند؟
فوریت خیارات یعنی، هر کدام از طرفین یا وکیل تنظیم قرارداد آنها به قائم مقامی، که حق اعمال آن خیارات را دارد، به محض اطلاع از شرایط باید از حق خود استفاده کند. در این موارد، فسخ قرارداد باید با فوریت و سریعا صورت بگیرد. اگر اعمال خیار فسخ به تاخیر بیفتد، صاحب حق فسخ دیگر امکان اعمال این حق را ندارد. از این رو در برخی از خیارات ذکر میشود که اعمال خیار فوری است. حال که معنی فوریت در خیارات را دانستیم باید دید در میان انواع خیارات کدام یک از آنها فوری هستند . خیارات فوری عبارتند از: خیار غبن، خیار عیب، خیار تدلیس، خیار رویت و خیار تخلف از وصف.
این خیارات را باید به محض اطلاع از شرایط اعمال حق فسخ ، بهکار برد.
کدام خیارات مهلت اجرای معین دارند؟
برخی خیارات مهلت اجرای معین دارند که عبارتند از:
شرط سقوط خیار در عقد: حق خیار از جمله حقوق مالی است و مانند سایر حقوق مالی، این حق هم قابل اسقاط است. متعاملین هم میتوانند شرط کنند که از ابتدا خیاری نداشته باشند و هم میتوانند پس از ایجاد حق خیار آن را اسقاط نمایند. اسقاط خیار میتواند صریح یا ضمنی باشد. اگر در قراردادی شرط سقوط یا عدم اعمال خیار گذاشته شود، مهلت آن باید توسط طرفین مشخص شود. برای مثال طرفین باید یک مدت معقول و عرفی را در نظر بگیرند. اگر در این مدت صاحب حق فسخ از اختیار خود استفاده نکرد، حق او در فسخ قرارداد ساقط میشود. این شرط با تراضی و برای مدت معین بهوجود میآید.
خیارات مختص عقد بیع: انواع خیارات حقوقی مختص بیع عبارتند از:خيار مجلس كه مهلت اجراي آن تا پايان مجلس عقد است (ماده 397 ق.مدني). خيار حيوان كه تا 3 روز از حين عقد وجود دارد (ماده 398 ق.مدني). و خيار شرط كه با تراضي و براي مدت معين بوجود ميآيد (ماده 399 ق.مدني).
تفاوت خیار شرط و خیار تخلف از شرط چیست؟
در مقطع کنونی، یکی از خطاهای بارزی که در میان افراد جامعه و حتی وکیل قرارداد ممکن است رخ دهد، عدم تمییز آثار حقوقی «خیار شرط» با «خیار تخلّف از شرط» از یکدیگر در معاملات است.
خیار شرط در ماده 399 قانون مدنی آمده است. خیاری است که باید مهلت داشته باشد و در آن یکی از طرفین و یا شخص ثالث، حق بر فسخ معامله دارد. گاهی اوقات مهلت نیز تصریح نمیشود. با این حال مدت خیار ممکن است به طور ضمنی معین شود و از اوضاع و احوال برآید. اما خیار تخلّف از شرط در ماده 444 قانون مدنی آمده است. این خیار فاقد مهلت بوده و دایر بر تخلف از شرایط فعل (نفیاً و اثباتاً)، صفت و نتیجه است. البته این خیار لزوماً، به طور مستقیم موجبات فسخ قرارداد را فراهم نمیکند.
شرط خیار و شرط انفساخ
شرط انفساخ که به آن شرط فاسخ نیز گفته میشود با شرط خیار تفاوت هایی دارد. خیارشرط حتماً باید مقید به مدت باشد ولی شرط فاسخ نیاز به مدت ندارد. اعمال خیار یک ایقاع است به نحوی که برای اعمال آن نیازمند قصد هستیم. در حالی که شرط فاسخ عبارتست از شرطی که اگر محقق شود، نتیجهی آن انحلال قهری عقد می باشد و به قصد طرفین ارتباطی ندارد.
خیار شرط فقط درعقود لازم به کار میرود درحالیکه شرط فاسخ هم درعقود جایز و هم در عقود لازم کاربرد دارد. بنابراین، شرط انفساخ موجب انحلال قهری عقد می شود در حالی که خیار شرط از اقسام انحلال ارادی عقد است. البته انواع خیارات حقوقی به صورت یک طرفه و با اراده یک نفر اعمال میشوند. در واقع خیارات از اقسام ایقاع در حقوق محسوب میشوند.
بیع شرط چیست؟
بیع شرط، نوعی عقد بیع است که اگر فروشنده در مدت زمان مشخص، عوض معامله را به خریدار پس بدهد می تواند بیع را فسخ نماید. از جمله آثار بیع شرط ، انتقال مالکیت به خریدار از زمان عقد است . شرایط بیع شرط نیز همان شرایط صحت معاملات در ماده 190 و 191 قانون مدنی است. اما بر اساس قانون ثبت ، بیع شرط نوعی معامله با حق استرداد است و خریدار بر اساس آن مالک محسوب نمیشود. بلکه صرفا ملک را به عنوان وثیقه بدهی، در اختیار خواهد داشت.
مفهوم بیع شرط و شرایط آن در ماده 458 قانون مدنی آمده است. بر اساس این ماده در عقد بیع ، طرفین می توانند با هم شرط کنند که هر گاه فروشنده در مدت معینی ، تمام یا بخشی از ثمن یا بهای معامله را به مشتری پس بدهد ، اختیار فسخ یا بر هم زدن تمام یا بخشی از معامله را داشته باشد . در هر حال ، اختیار فسخ بیع ، تابع شرایطی است که خود طرفین در متن قرارداد توافق میکنند.
معامله با حق استرداد چیست؟
منظور از معامله با حق استرداد یا بیع شرط، عقدی است که طبق آن برای یکی از طرفین، وکیل حرفه ای آنها یا برای شخص ثالثی حق فسخ، شرط شود. حق فسخ عموما برای فروشنده شرط میشود. شرط اینگونه است که، اگر فروشنده ظرف مدت مشخصی، ثمن معامله را به خریدار برگرداند، حق فسخ و تملیک مجدد مال مورد معامله را دارد.
در قانون مدنی به این عقد، “بیع شرط” میگویند و در قانون ثبت به آن، “معامله با حق استرداد” می گویند. در واقع معامله با حق استرداد، عقدی معوض است. یعنی مطابق با آن، انتقال دهنده میتواند با برگرداندن مبلغی که دریافت کرده است، مال تملیک شده را استرداد نماید. در بیع شرط، خیار برای فروشنده شرط می شود و استفاده از این خیار، منوط به پرداخت ثمن از جانب خریدار می باشد.
روال انجام این کار به این صورت است که فردی به دلیل احتیاج مالی، مال خود را میفروشد. در عقد بیع آنها شرط میگردد که اگر در ظرف مدت مشخص، فروشنده بتواند پول را برگرداند، عقد فسخ میشود. در این حالت مبیع باید برگردانده شود. فروشنده تنها در صورتی میتواند عقد را فسخ کند که تمامی پول را برگرداند. البته طرفین میتوانند در مورد استرداد همه یا بخشی از مورد معامله نیز با یکدیگر توافق نمایند.
خیارات در حقوق چیست؟
انواع خیارات حقوقی عبارتند از:
خیار تدلیس :
ماده 439، در خصوص تدلیس مقرر می دارد : ” اگر بایع، تدلیس نموده باشد، مشتری حق فسخ بیع را خواهد داشت. همچنین است بایع، نسبت به ثمن شخصی، در صورت تدلیس مشتری.” تدلیس، به معنای پنهان کردن عیب است. با تدلیس، توسط هریک از فروشنده و مشتری، برای طرف مقابل، حق فسخ ایجاد میشود. این خیار یک خیار فوری است و به محض اطلاع باید اعمال شود.
خیار مجلس :
یکی از انواع خیارات، خیار مجلس است. طبق آن، هریک از طرفین، امکان بر هم زدن معامله، بلافاصله پس از انعقاد قرارداد، در مجلس و محل انعقاد قرارداد را دارند. همچنین طرفین می توانند اعمال حق فسخ را به قائم مقام یا وکیل حقوقی خود واگذار کنند. خیار مجلس، مختص به زمانی است که طرفین قرارداد، در مجلس عقد حضور دارند. بنابراین، زمانی که از مجلس انعقاد خارج میشوند خیار ساقط میشود. این خیار مخصوص عقد بیع است.
خیار حیوان :
به موجب این خیار، مشتری در بیع حیوانات، تا سه روز اختیار فسخ و برهم زدن معامله را خواهد داشت. زیرا شاید حیوان، بیماری ای داشته باشد که در زمان انعقاد معامله معلوم نبوده است. این خیار مختص مشتری و در عقد بیع است.
خیار شرط :
“در عقد بیع، ممکن است شرط شود که در مدت معین، برای بایع یا مشتری یا هر دو یا شخص خارجی، اختیار فسخ معامله باشد.” بر اساس ماده 399 قانون مدنی، خیار شرط یا حق فسخ، به موجب توافق طرفین قرارداد، ذکر میشود. در صورتی که شرایط معین در شرط فسخ وجود داشته باشد، دارنده می تواند با اعمال آن، اقدام به فسخ قرارداد خود کند.
خیار عیب:
خیار عیب، زمانی ایجاد می شود که کالای خریداری شده توسط مشتری معیوب باشد. مشتری می تواند با اعمال آن، معامله را فسخ نماید یا بدون برهم زدن معامله، اقدام به گرفتن ارش مبیع معیوب، از فروشنده کند.
خیار رویت و تخلف وصف:
ممکن است فردی، مالی را صرفا بر اساس توصیفات فروشنده بخرد. اگر خریدار بعد از دیدن آن مال متوجه شود که فاقد وصف مذکور است، حق بر هم زدن معامله را دارد.
خیار غبن:
غبن، یعنی تفاوت ارزش مورد معامله با قیمت بازار. زمانی که تفاوت قیمت، بسیار واضح باشد، به آن، غبن فاحش می گویند. خیار غبن، فوری است. البته این اختلاف قیمت، باید به شکلی باشد که نتوان از آن چشم پوشی کرد.
خیار تبعض صفقه:
خیار تبعض صفقه، وقتی حاصل می شود که عقد بیع، نسبت به بعض مبیع، به جهتی از جهات، باطل باشد. در این صورت، مشتری حق خواهد داشت، بیع را فسخ نماید یا به نسبت قسمتی که بیع واقع شده است، قبول کند. در حالت اخیر مشتری میتواند نسبت به قسمتی که بیع باطل بوده است، ثمن را استرداد کند. به عنوان مثال، فردی علاوه بر سهم خود، سهم دیگری از مال را بدون اجازه او میفروشد. در این حالت، مشتری می تواند کل معامله را فسخ کند. یا می تواند صرفا قسمت باطل معامله را فسخ کرده و ثمن آن را پس بگیرد.
خیار تاخیر ثمن:
در صورت تعلل مشتری، در پرداخت عوض یا وجه معامله در زمانی که فروشنده، هنوز مال را تسلیم نکرده است، برای فروشنده ایجاد میشود. مبیع در خیار تاخیر ثمن، باید وجود خارجی داشته باشد. ماده 402 قانون مدنی به این خیار میپردازد.
خیار تفلیس:
تفلیس یعنی صدور حکم دادگاه به اینکه اموال شخص کمتر از میزان دیونش است. شخصی که چنین حکمی برای وی صادر می شود مفلّس نامیده می شود. امروزه به جای این واژه، کلمه معسر به کار میرود. قانون مدنی مبحث جداگانه ای را به این خیار اختصاص نمیدهد. ماده ۳۸۰ ذیل مبحث بیع به این موضوع می پردازد. مطابق این ماده در صورتی که مشتری مفلس شود و عین مبیع نزد او موجود باشد بایع حق استرداد آن را دارد. اگر مبیع هنوز تسلیم نشده باشد، بایع میتواند از تسلیم آن امتناع کند.
به موجب این ماده برای اینکه فروشنده خیار تفلیس داشته باشد شرایط زیر باید وجود داشته باشد:
- دادگاه مشتری را معسر یا ورشکسته اعلام کند.
- مورد معامله به مشتری تحویل نشده باشد. یا اگر تحویل شده، از بین نرفته باشد. یا اینکه مشتری به شخص دیگری منتقل نکرده باشد.
- مشتری نباید ثمن را پرداخت کرده باشد.
موسسه حقوقی سروش عدل با در اختیار داشتن بهترین گروه از وکلای دادگستری آماده پاسخگویی به سوالات شماست. شما می توانید از طریق مشاوره با وکیل های مجرب این موسسه حل مسائل حقوقی خود را با خیالی آسوده به ما واگذار کنید.