بررسی حقوقی حمله روسیه به اوکراین

مقدمه

جنگ چیزی جز مصیبت و ویرانی نیست. با اینحال برخی اوقات اجتناب ناپذیر به نظر می رسد. ولی آیا می توان جنگ را توجیه کرد؟ فلاسفه، سیاستمداران، نظامیان، فقها و عالمان ادیان مختلف قرن هاست که با این معضل اخلاقی درگیرند: آیا می توان جنگی عادلانه و موجه داشت؟ در عالم حقوق چطور؟ آیا در حقوق بین الملل توسل به جنگ امری قانونی و مقبول است یا اینکه همه جنگها مذموم هستند؟ می توان جنگ را به جنگ مشروع و جنگ نامشروع تقسیم کرد؟

پاسخ مثبت است :

جنگ تحت شرایط و اصولی، مجاز و مشروع است و بنابراین برخی جنگها یا بهتر است بگوییم بسیاری از جنگها طبق این اصول نامشروع هستند. جنگ واقعه ای دهشتناک است. ولی مسئولیت های مهم، نتایج ناخوشایند یا جلوگیری از خونریزی عواملی هستند که جنگ را توجیه می کنند.

جنگ یعنی چه؟

جنگ به معنای توسل یه قوای نظامی است. اولین اصل جنگ مشروع این است که این توسل به قوای نظامی موجه باشد و همچنین استفاده از قوای نظامی قید و بندهایی دارد. اگر کشوری می خواهد جنگش مشروع باشد با این محدودیت ها را رعایت کند.

بررسی حقوقی حمله روسیه به اوکراین

تاریخچه نظریه جنگ عادلانه یا مشروع

خاستگاه نظریه جنگ عادلانه مسیحیت است. هر چند پیش از آنها رومی ها اعتقاد داشتند جنگی عادلانه است که الف – خودشان آغازگرش باشند. و ب- در ابتدای آن مراسمی برگزار شود و خدایگان به شهادت گرفته شوند. اما تبیین و گسترش این نظریه مدیون مسیحیان است. در ابتدای امر در مسیحیت توسل به هر نوع جنگ مغایر با آموزه های دین مسیح و ممنوع بود. اما به تدریج علما، اخلاق گرایان و سردمداران کلیسا به این باور رسیدند که هر چند جنگ به خودی خود پدیده ای مذموم است اما دولت ها می‌توانند برای تأمین منافع و مصالح خود به زور متوسل شوند.

از دید کاتولیک ها تنها جنگی مشروع است که طبق فرمان کلیسا آغاز شود. آن‌ها برای توجیه اخلاقی جنگ های صلیبی در قرون وسطی به همین حربه متوسل شدند. در دیدگاه اسلام هم جنگی مشروع است که در برابر تجاوز و برای نجات ملل دیگر از ظلم و ستم باشد. آگوستینِ نظریه پرداز، در قرن چهارم میلادی جنگ را در صورتی عادلانه دانست که صادر کنندة جنگ دارای مشروعیت الهی باشد. و هدفش از این کار اجرای عدالت و برپایی جامعة توحیدی و صلح باشد. او در واقع اعتقادات ضد خشونت مردم مسیحی را با خدمت نظامی به کشور آشتی داد.

هدف از این نظریه چیست؟

در این نظریه سعی بر این است تا اصولی تعریف شود که طبق آنها جنگ به طور اخلاقی موجه باشد. تمام 6 اصل جنگ عادلانه باید مراعات شوند. وگرنه جنگ نامشروع و ناعادلانه خواهد بود.

تقسیم بندی کلی

در تقسیم بندی اولیه، اصول به دو شاخه تقسیم می شوند. اول اصول مربوط به نحوه آغاز جنگ. دوم اصول مربوط به نحوه رفتار در جنگ. هر چند در مطالب توضیحی، بیشتر به اصول مربوط به نحوه آغاز جنگ می پردازیم که ربط بیشتری به بحث ما در خصوص مناقشه روسیه و اوکراین دارد. معیارهای گروه اول درباره اخلاقی بودن خود جنگ است. معیارهای گروه دوم مربوط به رفتارهای اخلاقی در طی جنگ. برخی گمانه زنی ها برای افزودن مجموعه اصول سوم یا نحوه رفتار پس از جنگ هم شده است.

اصول مربوط به نحوه آغاز جنگ

1- علت جنگ باید موجه باشد

علت یعنی انگیزه ای که یک کشور به خاطرش متوسل به جنگ می شود. به لحاظ عرفی دو علت عامل موجهه جنگ به شمار می روند. اول دفاع از خود که همیشه موجه ترین علت هاست. دوم تصحیح اشتباه یا تخلف. یعنی واکنش به کار اشتباهی که در حق یک کشور شده است. جنگ عادلانه را فقط با مقصود درست می توان به راه انداخت.

یعنی جنگ باید همراه با این هدف باشد که یک کار اشتباه تصحیح شود. به لحاظ سنتی این موارد اشتباهاتی هستند که می توانند علت توسل به جنگ را توجیه کنند. مثل خطایی که در حق شهروندان یک کشور شده و بدون مجازات باقی مانده است. یا شیء یا زمینی که به خطا تصاحب شده است و هدف از جنگ برگرداندن آنهاست. امروزه مسائلی مثل مجازات انسانهایی که تخلف کرده اند یا استرداد چیزهایی که گرفته شده است دلایل موجه نیستند. بلکه باید مثلا جان بی گناهان یا گروهی از مردم در خطر قریب الوقوع باشد. و مداخله برای نجات ضروری باشد.

آیا روسیه علل موجهی برای جنگ داشت؟

اجازه دهید نگاهی به عللی داشته باشیم که روسیه با ادعای آنها وارد جنگ شده است.

یک- پیوستن اوکراین به ناتو

کشور روسیه همواره از تلاش اوکراین برای پیوستن به ناتو ابراز نگرانی می کرد. علت پیوستن اوکراین به ناتو نیز یکی از دلایلی است که روسیه به عنوان علت تهاجم به اوکراین به آن متمسک شده است. ولی این ادعا بدون توجه به ابعاد سیاسی و روابط بین الملل، به لحاظ حقوق بین الملل مقبول است؟ آیا روسیه فقط از خودش در مقابل یک خطر قریب الوقوع دفاع کرده است؟

پاسخ منفی است :

هیچ خطر قریب الوقوعی به جهت پیوستن اوکراین به ناتو برای روسیه وجود نداشت. چون پیوستن به ناتو فرآیندی طولانی و پیچیده است. نیازمند اصلاحات قابل توجه در داخل کشور خواهان پیوستن به ناتو است. و همچنین نیازمند توافق متفق القول اعضای فعلی است. بسیاری از کشورهای عضو ناتو به هیچ وجه تمایلی به جذب اعضای جدید و گسترش ناتو ندارند.

2- نسل کشی علیه روس زبانان اوکراین

روسیه مدعی بود که اوکراین در حال ارتکاب نسل کشی علیه روسی زبانان در جمهوری های خودخوانده لوهانسک و دونتسک است. در این مناطق جدایی طلبان تحت حمایت مسکو از سال 2014 با نیروهای اوکراینی می جنگند. از هر دو طرف، در این درگیری ها بیش از 14 هزار نفر از جمله بیش از 3 هزار غیرنظامی کشته شده اند.

آیا واقعا نسل کشی به وقوع پیوسته بود؟

درگیری های این منطقه، با تعریف قانونی نسل‌کشی مغایرت دارد. این تلفات، قربانیان ناخواسته غیرنظامی در جنگ بودند. و نه تلاشهای سازمان مند برای نابودی و محو یک نژاد یا قوم. هیچ مدرکی وجود ندارد که ادعاهای روسیه را تأیید کند.

2- توسل به جنگ آخرین راهکار باشد

زمانی می توان زور را به کار برد که تمام راه حل های صلح آمیز و روش های جایگزین جنگ به طور جدی آزمایش شده باشند. و هیچ یک به نتیجه نرسیده باشند یا کاملا روشن باشد که عملی، اجرایی و نتیجه بخش نیستند. اگر مذاکراتی در جریان است، روشن باشد که طرف مقابل از مذاکرات به عنوان تاکتیکی برای وقت کشی استفاده می کند. و قصد جدی برای رسیدن به نتیجه ندارد. وقتی هیچ روشی غیر جنگ جواب ندارد در این صورت می شود به جنگ به عنوان آخرین راهکار متوسل شد.

آیا تهاجم به اوکراین واقعا آخرین راهکار روسیه بود؟

یک روز قبل از حمله، رئیس جمهور روسیه مدعی شد که مایل به مذاکره است. با اینحال وقتی روسیه در اوایل فوریه هشدار افزایش نیرو را منتشر کرد، همزمان همکاری با سازمان امنیت و همکاری اروپا را رد کرد. این سازمان یک نهاد بین دولتی است که هدف آن کاهش تنش های نظامی از طریق تقویت شفافیت است. اوکراین خواستار توضیح در مورد نیروهای روسیه در نزدیکی مرز این کشور شد. زیرا اعضای سازمان امنیت و همکاری اروپا باید برای رزمایش‌هایی که حداقل 9 هزار سرباز در آن شرکت می‌کنند، اطلاع رسانی کنند. اما روسیه از شرکت در جلسات مشترک درباره این موضوع خودداری کرد.

بررسی حقوقی حمله روسیه به اوکراین

3- مرجع قانونی یعنی مقام صالح (مثل حاکم) جنگ را شروع کند :

فقط مقامات یک دولتی که به طور صحیح تشکیل شده است می توانند اعلان جنگ کنند. مقام سیاسی در درون یک سیستم سیاسی باید آغازگر جنگی عادلانه باشد. پس دیکتاتور ها مقام صالح نیستند. همچنین افراد یا گروههایی که تشکیل دولت قانونی نداده اند نیز نمی توانند آغازگر جنگ مشروع باشند مثل کودتاگران. بعضی علمای حقوق بین الملل هم عقیده دارند که جنگی مشروع است که با تایید سازمان ملل شروع شود. پس تجاوز نظامی ایالات متحده به عراق در پرتو این نظریه نامشروع است.

آیا حاکمان روسیه مشروعیت دارند؟

برخی عقیده دارند جمهوری واقعی در روسیه وجود ندارد. شخص پوتین قدرت بسیار زیادی را به انحصار خود درآورده است. وی قانون اساسی را تغییر داده تا بتواند رئیس جمهور مادام العمر روسیه باشد. ولی هیچ یک از این موارد دلیلی برای زیر سوال بردن این واقعیت نیست که دولت کرملین را مردم روسیه انتخاب کرده اند. تایید خواستن از سازمان ملل نیز اصلا مطرح نشد. درخواست تایید سازمان ملل برای شروع جنگ پس از تهاجم خودسرانه آمریکا به عراق و افغانستان بسیار تضعیف شد.

4- احتمال کسب پیروزی وجود داشته باشد :

تنها زمانی که شانس معقول پیروزی هست باید دست به جنگ زد. به پیشواز جنگی بیهوده رفتن، از دست رفتن جان نظامیان و غیرنظامیان، آوارگی و ویرانی قابل توجیه نیست. نقدی که به این اصل وارد است این است که این اصل به نفع قوی و به ضرر ضعیف است. هر کشوری باید حق داشته باشد برای دفاع از خودش متوسل به جنگ شود حتی اگر ضعیف باشد.

احتمال پیروزی روسیه زیاد است

علی رغم تمام سلاح هایی که غرب برای اوکراین می فرستند باز هم روسیه دست برتر را دارد. پیاده نظام اوکراین تنها یک چهارم نیروهای زمینی روسیه است. نیروهای هوایی روسیه نیز ده برابر بزرگتر از نیروی هوایی اوکراین است. علاوه بر این روسیه بمب اتم دارد. هر چند بعید است از آن استفاده کند. روسیه سلاحها و تجهیزات پیشرفته تری نیز در اختیار دارد.

5- بین جنگ و خسارتی که مسبب جنگ بوده تناسب وجود داشته باشد

وقتی کشوری به جنگ می رود باید اهداف جنگ در تناسب با شر و آسیبی باشد که انتظار دارد در صورت عدم وقوع جنگ وارد شود. خشونت جنگ باید متناسب با رنجی باشد که کشور آغازگر جنگ متحمل شده یا انتظار دارد بشود. تنها باید میزانی از توسل یه قوای نظامی انجام شود که مطلقا ضروری است.

روسیه اینجا ادعای معتبری دارد

در اوکراین تبعیض سازمان یافته ای علیه روسی زبانان اوکراین که حدود یک سوم جمعیت این کشور را تشکیل می دهند، در جریان است. درست است که این ادعا کاملا معتبر است ولی میزان ویرانی، آوارگی، تلفات نظامیان و غیرنظامیان در تناسب با ضرری که از تبعیض بر علیه روسی زبانان به بار می آید بسیار بیشتر است.

6- هدف نهایی از جنگ باید صلح و سعادت باشد!

توسل به جنگ نباید دشمنی و بی‌نظمی شدیدتری را ایجاد نماید. بلکه بر عکس باید سبب خیر، منفعت و برقراری مجدد عدالت شود. هدف نهایی جنگ عادلانه برقراری مجدد صلح است. به طور خاص، صلحی که پس از جنگ برقرار شد، باید بر صلحی که در صورت عدم وقوع جنگ حاکم می شود، ارجحیت داشته باشد. هدف جنگ نباید از موارد زیر باشد:

1- تلاش برای کسب قدرت

2- به رخ کشیدن قدرت یا برتری یک دولت یا ملت

3- تصاحب قلمرو یا متاع یا به بردگی کشیدن انسانها

4- از سر کینه با دشمن

5- نسل کشی

6- انتقام

شاید متوجه شده باشید که این اصل ارتباط تنگاتنگی با اصل علت موجه دارد. اما از آن متمایز است. ولی دلایلی که برای تفکیک این دو مفهوم آورده می شود در این مجال نمی گنجد.

آیا هدف روسیه نیک است؟

در این خصوص به نظر می رسد اوضاع کاملا برعکس است. این کی یِف است که اهداف درستی دارد: حفظ تمامیت ارضی و استقلال سیاسی کشور. اوکراین نمی خواهد سرزمین های روسیه را تسخیر کند یا رژیم سیاسی مسکو را تغییر دهد. هدف اوکراین بازگرداندن صلح و وضعیت قبلی است. از سوی دیگر، اهداف روسیه مبهم باقی مانده است. به نظر می رسد اهداف روسیه با موفقیت یا شکست عملیات نظامی اش گره خورده است. هر چه سرعت کاروان‌های نظامی روسیه کاهش می یابد، و موفقیت های کمتری نصیبش می شود، بیشتر بر تخریب شهرهای اوکراین تمرکز می‌کند. ظاهرا روسیه به دنبال نابودی است نه صلح و سعادت.

 اصول مربوط به نحوه رفتار در جنگ

1- بین نظامیان و غیرنظامیان تمایز قائل شوند

اقدامات جنگی باید متوجه سربازان و قوای نظامی دشمن باشد. اقدامات ممنوعه عبارتند از: بمباران مناطق مسکونی، ارتکاب اقدامات تروریستی یا انتقام جویانه علیه غیرنظامیان یا اسیران جنگی و حمله به اهداف بی طرف.

2- خسارات ناشی از اَعمال در حین جنگ، متناسب باشد

نیروهای نظامی باید مطمئن باشند که آسیب وارده به غیرنظامیان یا اموالشان متناسب است. یعنی ویرانی شدید و تلفات بسیار حاصل یک پیروزی کوچک و جزئی نباشد.

3- اقدامات جنگی باید ضرورت نظامی داشته باشند

یعنی هدف حمله یا هر اقدامی شکست دشمن باشد. حمله باید به اهداف مشروع نظامی باشد.

رفتار در حین جنگ روسیه و اوکراین

در مناقشه اخیر، هر دو طرف اتهاماتی را رد و بدل می کنند. طرف مقابل هم طبق معمول تکذیب می کند. در این شرایط نمی توان از صحت اتهامات مطمئن بود. باید تا پایان جنگ و جمع آوری مستندات توسط گروههای حقیقت یاب صبر کرد.