عقد صلح و انواع آن
مقدمه
عقد صلح، در رشته حقوق، به عنوان یکی از مفاهیم مهم و کاربردی شناخته میشود. قراردادی که شاید کمتر کسی از آن اطلاع داشته باشد.
به همین دلیل آشنایی با این مفهوم، انواع آن، معنای لغوی آن و جزئیاتی از این دست برای یک حقوقدان ماهر اهمیت زیادی دارد. در این مقاله به توضیح مفاهیم مرتبط و انواع آن میپردازیم. اگر شما هم به دنبال کسب اطلاعاتی دقیق از این مفهوم مهم هستید، تا انتهای مقاله با ما همراه باشید! همچنین میتوانید پس از مطالعه این مقاله، سوالات خود را از وکیل ملکی ما بپرسید.
قرارداد صلح موضوع ماده 752 قانون مدنی، دوجنبه متفاوت دارد. یک جنبه آن صلح و سازش درباره دعاوی است که در دادگاه ها یا بین طرفین بوجود میآید. و جنبه دیگر آن قالبی است که در مقام عقود دیگر به کار میرود و به آن صلح در مقام معامله میگویند.
طبق ماده 752 مقرر شده: قرارداد صلح ممکن است برای برطرف شدن اختلاف و تنازع موجود، یا پیشگیری از به وجود آمدن تنازعات احتمالی در معامله ها یا سایر موارد منقعد شود.
برای مثال، اجاره تملیک منفعت به عوض معلوم میباشد؛ اما وقتی در مقام صلح به کار میرود اسم آن صلح منافع میباشد. مزیتی که این قرارداد دارد آن است که عقد، همان آثار اجاره را دارد ولی رعایت کردن احکام و قالب خاص اجاره لزومی ندارد.
معنای لغوی
صلح، در لغت به معنای آشتی کردن و سازش و توافق است. در حقوق برخی کشورها صلح فقط برای پایان بخشیدن به دعوا و نزاع استفاده میشود.
معنای حقوقی
وقتی نوبت به تعریف حقوقی این قرارداد میرسد، باید به دو معنای مهم توجه کنیم؛ اولین معنا همان معنایی که بین بسیاری از سیستم های حقوقی مشترک است. یعنی سازش و توافق بین دو طرف.
در حالی که در معنای دوم کاربرد بیشتری دارد. یعنی، طرفین قصد ایجاد عقودی چون بیع، اجاره و… را دارند ولی آن را در قالب قرارداد صلح میآورند. در این حالت گویی سازش و توافقی بین خود میکنند تا همه احکام آن عقد را رعایت نکنند. شاید افراد اکنون راجع به موضوعی اختلاف نداشته باشند؛ اما برای مساله ای که ممکن است در آینده دچار اختلاف شوند، قرارداد وضع میکنند.
البته لازم است گفته شود که:
- همه قراردادها را نمیتوان در قالب صلح آورد. برای مثال: ضمان و کفالت و رهن
- به طور معمول پنج عمل حقوقی است که به وسیله صلح بدست میآید: بیع، معاوضه، اجاره، عاریه، ابراء.
عقد صلح چیست؟
جوهره و عنصر اساسی این عقد، سازش و تسامح میباشد. اما سوال اساسی این است که چرا افراد با وجود قرارداد هایی چون بیع و ابراء به سراغ این قرارداد میروند؟
دلیل اصلی آن عنصر تساهل و توافق میباشد. در مواردی موضوع معامله روشن نمیباشد. برای نمونه، باید مبیع و ثمن، معلوم و معین باشد. ولی افراد در جایی که تردید دارند؛ در قالب قرارداد صلح میآورند تا به بیع خدشه ای وارد نشود. ماده 758 قانون مدنی این حکم را مقرر میدارد:
«صلح در مقام معاملات هرچند نتیجهی معامله را که به جای آن واقع شده است میدهد. لیکن شرایط و احکام خاصه آن معامله را ندارد. بنابراین اگر مورد صلح عین باشد در مقابل عوض، نتیجه آن همان نتیجه بیع خواهد بود بدون اینکه شرایط و احکام خاصه بیع در آن مجری شود.»
به طور کلی، برای رفع اختلافات و حل و فصل دعاوی افراد جامعه، مواد ۷۵۳ تا ۷۷۰ قانون مدنی به این عقد میپردازد.
برای درک بهتر این موضوع به مثال های زیر توجه کنید:
-
مثال اول
فرض کنید دو نفر در رابطه با یک بدهی، اختلاف دارند؛ فرد الف مدعی است که فرد ب، ۱۰۰۰ تومان به او بدهکار است. این در حالی است که فرد ب ادعا میکند این بدهی ۷۰۰ تومان میباشد. در این حالت این دو نفر میتوانند با صلح به توافق برسند. به طوری که برای حل اختلاف شان از طریق انعقاد این قرارداد صلح کنند.
-
مثال دوم
در این حالت، افراد الف و ب هنوز در رابطه با مسائل خود با مشکل و اختلاف مواجه نشدهاند. اما برای جلوگیری از یک اختلاف و تنازع احتمالی از این قرارداد استفاده میکنند.
ارکان عقد صلح
رکن های این عقد به سه دسته تقسیم میشوند:
- مُصالح :کسی که مال خود را به عنوان صلح به دیگری میبخشد، مصالح نام دارد.
- متصالح: به فردی که از طریق عقد صلح، مالی را قبول میکند، متصالح میگویند.
- مال الصلح: گاهی در برابر پذیرش مال یا پول، قرارداد صلح بسته میشود .در این صورت به بهای پرداخت شده مال الصلح میگویند .البته در برخی موارد این توافق بدون نیاز به پول و رایگان انجام میشود.
موضوع صلح:
- موجود بودن موضوع حین انعقاد قرارداد: موضوع صلح باید هنگام توافق موجود باشد. همانطور که ماده 676 قانون مدنی بیان میدارد: اگر بعد از صلح معلوم گردد که موضوع صلح منتفی بوده است صلح باطل است.
- صلح باید مشروع باشد و صلح نامشروع باطل است. اما چه چیزی نامشروع دانسته میشود؟ به بیان دیگر باید گفت؛ صلحی که موضوع آن قابل اسقاط و انتقال نباشد یا صلحی که با نظم عمومی در تعارض باشد باطل است. مثل انتقال حق شفعه یا اسقاط حضانت یا فروش تقسیم مال موقوفه
اوصاف صلح
برای این توافق نیز همانند سایر قرارداد ها، اوصافی وجود دارد:
- عقد صلح یکی از عقود معین است. يعنی از نظر قانون برای آن، نام مشخص ذکر شده و معین میباشد.
- این عقد، یک عقد رضایی است. یعنی برای این قرارداد، در ابتدا توافق طرفین شرط میباشد. بنابراین تشریفات ثبت رسمی الزامی نیست.
- این قرارداد، ممکن است معوض یا مجانی باشد. یعنی این عقد می تواند در برابر دریافت مال یا وجه مشخص صورت گیرد یا بدون نیاز به پرداخت هزینه انعقاد یابد.
- توافق صلح، یک عقد لازم است.
انواع عقد صلح
در قانون مدنی این عقد دو نوع است:
- عقدی در جهت رفع نزاع و اختلاف انجام شود.
این نوع صلح، طرفین دعوا تراضی میکنند و با رضایت هر دو طرف، دعوا خاتمه پیدا میکند.
- عقدی که منجر به معامله می شود.
در نوع دوم، صلح میتواند جانشین مناسبی برای عقودی چون بیع، عاریه، اجاره باشد. به عبارت دیگر عقود در قالب صلح منعقد گردند.
این عقد چه شرایطی دارد؟
-
عاقل و بالغ بودن:
به بیان حقوقی، دو طرف در عقد صلح باید در انجام معامله و تصرف مال اهلیت داشته باشند. یعنی از قوه تعقل و بلوغ کافی برخوردار باشند. و منظور از اهلیت تصرف آن است که حق تصرف در اموال خود داشته باشد. ورشکسته نشده باشد یا در توقیف نباشد.
-
انعقاد این عقد، صوری نباشد. یعنی قصد انشاء آن را داشته باشند.
-
صلح باید در چارچوب قوانین شرعی و قانونی واقع شود.
نکات
- قرارداد صلح برای کارهای غیر مشروع باطل می باشد، برای مثال نوشیدن شراب در دین اسلام حرام است. به همین دلیل انعقاد آن نیز در این موارد جایز نیست.
- همچنين اگر صلحی به موجب فرار از دِین انجام شود، باطل است. زیرا این صلح باعث خسارت بر افراد طلبکار شده و عقد انجام شده را باطل میکند.
- در امور باطل نیز صلح صحیح نیست. برای مثال اگر دو نفر یک زمین مواتی (زمینی که بایر است و مالک ندارد (را معامله کنند. بعد از این معامله دچار اختلاف شوند، با انعقاد قرارداد صلح نمیتوانند به اختلاف خاتمه دهند. چرا که اساس این نزاع در ابتدا زمین مواتی بوده و عقد صلح را باطل میکند.
- این قرارداد برای املاکی جایز است که مالک مشخص دارند. به همین دلیل این عقد برای اموالی که صاحب یا مالک مشخص ندارند و همچنین اموال دولتی جایز نیست.
- در عقد صلح نسبت به شخص متصالح و مالی که توسط آن صلح انجام می شود نباید خطایی رخ دهد. در این صورت، عقد انجام شده صحیح است. برای مثال اگر طرف قرارداد شخص الف بوده ولی شخص دیگری باید طرف قرارداد باشد. آن شخص مورد نظر، فرد ب میباشد؛ به خاطر اشتباه در طرف معامله باطل است.
- ماده 765 قانون مدنی مقرر می دارد که: صلح دعوا مبتنی بر معامله باطله باطل است ولی صلح دعوی ناشی از بطلان معامله صحیح است.
به عبارت دیگر:
بیعی در مقام قرارداد صلح باشد؛ اما بیع به دلایلی باطل بوده است. طرفین برای خیار غبن ناشی از این عقد باطل توافق میکنند و در قالب قرارداد صلح میآورند. صلح نیز باطل میباشد.
در حالت دوم، دعوای ناشی از بطلان معامله میباشد. یعنی معامله واقع شده و یکی از دو طرف ادعای بطلان آن را دارد. طرفین دعوا را به صلح خاتمه میدهند. یا بطلان معامله ای معلوم است و دعوای ناشی از آثار این بطلان مثل خسارت ناشی از فریب دادن به صلح ختم میگردد.
صلح محاباتی
وقتی عقد بیع یا مبایعه نامه ای بین طرفین ایجاد میگردد؛ باید عوضین معامله، باهم، هم ارزش باشند. در غیر این صورت معامله غرری میباشد. ولی گاهی برای طرفین هم ترازی عوضین اهمیتی ندارد. برای مثال شخص خانه ای را به فرزند خود در برابر 100 میلیون پول میدهد. در این حالت بیع واقع شده صحیح نمیباشد و مبایعه نامه ارزشی ندارد. پس طرفین این نوع قرارداد را در قالب صلح محاباتی میآورند تا عقد صحیح باشد.صلح عمرا
در قانون مدنی راجع به صلح عمرا توضیحی داده نشده، اما در ماده ۴۱ همان قانون از عمرا به عنوان حق انتفاعی صحبت شده است. به طوری که مالک به شخصی اذن میدهد، به اندازه طول عمر خود، یا همان شخص، یا شخص ثالثی از ملک مالک منتفع گردد.
حال در صلح عمری انتقال مالکیت صورت میگیرد و فرضا مالک که آقای الف میباشد ملک خود را به فرزندش (ب) صلح میکند. اما در همان عقد مقید میکند که تا پایان عمر خودش یا همسرش یا شخصی مدنظر طرفین میتواند در ملک زندگی کند و منتفع گردد. شخص (ب) نمیتواند با استناد به مالکیت خود تخلیه ملک را از الف را بخواهد.صلح خیاری
صلح خیاری
به صلحی گفته میشود که امکان فسخ معامله برای مُصالح وجود داشته باشد. مدت زمان فسخ صلح خیاری نیز متغییر است. می تواند مدت معینی باشد یا تا مدت طول عمر متصالح یا شخص ثالث ادامه یابد. همچنین اگر شخص ثالثی که در این نوع صلح مشخص شده فوت شود، این عقد باطل میشود.صلح معوض و غیر معوض
تفاوت این دو صلح در دارا بودن یا عدم موجود عوض است. در صلح معوض، متصالح باید مبلغی را به مصالح پرداخت کند تا صلح صورت بگیرد. و در حالی که در صلح غیر معوض، در قبال صلح انجام شده وجهی پرداخت نمیشود، یا در صورت پرداخت بسیار ناچیز است. در این میان باید اشاره کرد که اگر صلح در مقام رفع تنازع و دعوا باشد، معاوضی میباشد. زیرا هر کدام از طرفین به همدیگر امتیازاتی را میدهند.فسخ قرارداد صلح:
در ماده ۷۶۰ قانون مدنی نیز ذکر شده:
صلح یک عقد لازم میباشد. هر چند که در مقام عقود جایز باشد.
یعنی، یکی از طرفین نمیتواند قرارداد را به تنهایی فسخ کند. همچنین با فوت و مجنون شدن یکی از طرفین، عقد از بین نمیرود. به عنوام مثال صلح در مقام عقود جایز همچون عاریه باشد؛ در قالب صلح لازم میشود. حتی اگر عاریه در قالب خود جایز باشد و بدون داشتن اختیار فسخ بتوان آن را برهم زد. تنها راه برهم زدن صلح، توافق طرفین(اقاله) و فسخ به خیارات میباشد.
-
فسخ به خیار
برای عقود خیاراتی در نظر گرفته شده است به عنوان مثال خیار عیب یا تدلیس. شمار این خیارات در قانون مدنی میباشد. افراد در عقودی چون بیع یا اجاره از این خیارات برای فسخ میتوانند استفاده کنند. در این قرارداد هم امکان فسخ با خیارات نیز میباشد. در رابطه با استفاده از خیارات میتوانید با مشاوره از مشاورین ملکی یا وکلای دعوای ملکی موسسه ما مطلع شوید.
-
اقاله
اگر هر یک از طرفین قرارداد صلح، بخواهند آن را تفاسخ کند، طبق ماده ۲۸۳ قانون مدنی، میتوانند طبق مقررات اقاله و با رضایت طرفین، معامله را برهم زنند. چرا که از لحاظ قانونی، افراد در اداره امور مالی خود آزاد هستند.
جمع بندی
صلح یکی از عقود معین و رضایی و لازم میباشد که افراد در دو حالت از آن استفاده میکنند. حالت اول، رفع اختلافات پیش آمده است. حالت دوم، برای رهایی از احکام و قواعد عقودی دیگر چون بیع، اجاره؛ عاریه و… می باشد. زیرا همان آثار را برای طرفین به همراه میآورد.
سخن پایانی
موسسه حقوقی و داوری سروش عدل، با سابقه ای درخشان در حوزه وکالت پرونده های ملکی، آماده حل پرونده های حقوقی شماست. شما میتوانید از طریق ارتباط با مشاورین حقوقی این موسسه و همچنین وکلای ما، مسائل حقوقی و ملکی خود را مطرح کرده و پاسخ آن را دریافت نمایید.