✓ دعاوی کارگری و کارفرمایی؛

کارگر بنابر ماده‌ی دو قانون کار فردی است که به هر عنوان در برابر اخذ حقوق و دیگر مزیت‌ها به تقاضای کارفرما کار می‌نماید. تمامی اشخاصی که مشمول تعریف بالا هستند به لحاظ قانون، کارگر به حساب می‌آیند. پس تفاوتی میان نگهبان یک کارگاه با مدیر فنی آنجا نخواهد بود. حال از سویی بنابر ماده‌ی سه قانون کار کارفرما کسی می‌باشد که کارگر به تقاضا و به اعتبار وی در برابر اخذ حقوق و دیگر مزیت‌ها کار می‌نماید. مدیران و مسئولانی که عهده‌دار اداره کارگاه می‌باشند نماینده کارفرما به حساب می‌آیند.

امکان دارد در روابط ناشی از کار، میان کارفرما نیز کارگر، اختلافاتی رقم بخورد. در راستای رسیدگی بدان اختلافات، مراجعی اداری معین گردیده است. رسیدگی و اخذ تصمیم در ارتباط با دعاوی کارگری و کارفرمایی به واسطه‌ی هیئت‌های تشخیص و حل اختلاف ماده‌ی ۱۵۷ قانون کار رسیدگی نیز حل و فصل می‌گردد.

✓ دعاوی کارگری و کارفرمایی

» اختلاف میان کارگر و کارفرما؛

اختلاف در فضای کار مفهومی می‌باشد که هر گونه نارضایتی شخصی و گروهی کارکنان از موقعیت خدمتی و استخدامی آن‌ها را بیان می‌کند. این نارضایتی‌ها یا متعاقب شکست فرآیند حل موضوعات پیشین یا بعد از به توافق نرسیدن در مراحل گفت‌وگو فردی و گروهی در فضای کاری به وجود می‌آید.

» هیئت حل اختلاف و هیئت تشخیص؛

این هیئت‌ها نیز تخلّفات ناشی از کارگری و کارفرمایی بنابر قوانین و مقررات کار حاوی هیئت‌های تشخیص نیز هیئت‌های تجدیدنظر خواهد بود. هیئت‌های تشخیص تحت عنوان هیئت‌های بدوی همچنین حل اختلاف تحت عنوان هیئت‌های تجدیدنظر در این مسائل و موضوعات جهت رسیدگی صالح هستند.

» طرح دعاوی کارگری و کارفرمایی در هیئت‌های تشخیص چگونه است؟

جهت آغاز رسیدگی ضمن مراجع حل اختلاف، می‌باید ذی‌نفع یا نماینده قانونی او، دادخواست خویش را به واحد کار و امور اجتماعی محل موردنظر تسلیم نماید. مقصود از واحد کار و امور اجتماعی مکان موردنظر، نهاد کل، نهاد با نمایندگی کار و امور اجتماعی می‌باشد. که پایانی‌ترین مکان کار کارگر در حیطه آن واقع شده است. دادخواست می‌باید کتبی و نیز به زبان سلیس فارسی باشد و برروی برگه‌هایی ویژه نگارش گردد.

» این دادخواست لازم است شامل موارد بیان شده در قسمت ذیل باشد؛

  • نام به همراه نام خانوادگی، نام پدر، سال تولد، اقامتگاه، گونه شغل، مقدار پیشینه کار در کارگاه (چنانچه که خواهان در دعوی کارگر باشد).
  • نام به همراه نام خانوادگی نیز اقامتگاه خوانده.
  • عنوان شکایت و شرح خواسته خود به تفکیک موارد.
  • امضاء و یا درج اثر انگشت خواهان دعاوی کارگری و کارفرمایی.

تأدیه هزینه‌های مربوط به دادرسی دائماً برای مردم به یک دغدغه مبدل گردیده است. ولو، رسیدگی به دعاوی ضمن مراجع حل اختلاف هیچ گونه‌ هزینه‌ای را شامل نمی‌شود. بنابراین آن نیز کاملاً رایگان است. به گونه‌ای که بعد از تسلیم دادخواست، زمان رسیدگی به همراه روز و ساعت معین، مشخص گردیده و به کارگر نیز کارفرما ابلاغ خواهد شد.

با اکتفا به تبصره‌ی دو از ماده‌ی چهار این آیین‌نامه، در راستای اقامه دعوی در مراجع حل اختلاف کار، مازاد بر خود صاحب نفع، (کارگر یا کارفرما) نماینده قانونی یکی از آن‌ها نیز مجاز به ارائه نمودن دادخواست و اقامه دعوی می‌باشد. این نماینده قانونی اعم از وکیل پایه یک دادگستری و یا افراد حقیقی دیگری می‌تواند، باشد. که با در اختیار داشتن وکالت رسمی محضری تحت عنوان وکیل طرف دعوی، مجاز به تسلیم دادخواست و ورود به دعوی موردنظر خواهد بود. بنابر ماده‌ی ۱۱ از آیین‌نامه مذکور، حضور نماینده هریک از آن‌ها به شرط داشتن معرفی‌نامه مکتوب در حکم حضور خود طرف دعوی خواهد بود.

» نقش هیئت تشخیص در این میانه‌ها چه خواهد بود!

هیئت تشخیص اظهارات دوطرف یا نمایندگان آن‌ها را ضمن صورت‌جلسه هیئت قید نموده و آن را به امضاء و یا آن‌که اثر انگشت آن‌ها خواهد رساند. ارائه ادله و مدارک، بنابر وجود ارتباط کار میان دوطرف و مقدار حق‌الزحمه و مزایا بالاتر از لااقل قانونی و مقدار پیشینه کار در کارگاه برعهده کارگر خواهد بود. حال از سویی ارائه ادله و مدارک بنابر پرداخت حقوق یادشده و یا عدم شمول ضوابط قانون کار به ارتباط طرفین، برعهده کارفرما خواهد بود.

» نحوه‌ی تشکیل جلسه هیئت تشخیص در دعاوی کارگری و کارفرمایی؛

با استناد به ماده‌ی ده آیین رسیدگی و چگونگی ایجاد و تشکیل جلسات، هیئت تشخیص و حل اختلاف عنوان ماده‌ی ۱۶۴ قانون کار. جلسه هیئت تشخیص با وجود هر سه نفر اعضاء ایجاد می‌گردد. ریاست جلسات با نماینده واحد کار نیز امور اجتماعی می‌باشد. تصمیمات هیئت به اتفاق و یا اکثریت آراء اخذ خواهد شد. به هنگامیکه ضمن جلسه ابتدایی با حضور دو شخص از اعضاء که الزاماً یکی از دو نفر نماینده واحد کار است، رسمیت پیدا می‌کند، آن در حکم جلسه ابتدایی تلقّی می‌شود.

در اجرای ماده‌ی ۲۶ از آیین‌نامه مذکور، اگر که با وجود رسمیت جلسه هیئت تشخیص، اتفاق یا آن‌که اکثریت آراء ایجاد نشود، جلسه تجدید می‌شود. ضمن جلسه اخیر، به هنگام عدم حصول اتفاق نیز اکثریت آراء تصمیم نماینده واحد کار محل به منظور رأی هیئت تشخیص تلقّی می‌شود. هیئت بعد از وصول شکایت با توجه به رعایت نوبت، وقت رسیدگی را تعیین می‌کند. بنابراین طرفین جهت ادعای توضیحات احضار خواهند شد. عدم حضور کارفرما یا نماینده قانونی وی، منجر به مانع رسیدگی به دعاوی کارگری و کارفرمایی نخواهد شد.

جلسه هیئت تشخیص در محل وزارت کار نیز امور اجتماعی بنابر ریاست نماینده‌ی وزارت کار نیز امور اجتماعی و تابه‌جای امکان در ساعت اداری حل و فصل می‌شود. تصمیمات بنابر اکثریت آراء گرفته خواهد شد. این هیئت تشخیص، خواهد توانست به هنگام لزوم موضوع را به جهت تحقیق ارجاع کند.

» هیئت حل اختلافات کارگر و کارفرما؛

هیئت حل اختلافی که در اداره کار مرجع تجدیدنظر وجود دارد، از آرای بدوی هیئت تشخیص به حساب می‌آید. ماده‌ی ۱۵۹ قانون کار چنین اعلام می‌کند، رأی صادره از جانب هیئت تشخیص بعد از پانزده روز از تاریخ ابلاغ آن، لازم‌الاجرا می‌باشد. به هنگامیکه ظرف مدّت یادشده یکی از دوطرف نسبت به رأی مزبور اعتراضی داشته باشد، اعتراض خویش را به صورت کتبی به هیئت حل اختلاف تسلیم می‌نماید. حال آن‌که رأی حل اختلاف بعد از صدور رأی قطعی و لازم‌الاجرا می‌باشد. از سویی نظرات اعضای هیئت می‌باید در پرونده قید بشود.

حدود و چهارچوب صلاحیت هیئت حل اختلاف رسیدگی به دعاوی کارگری و کارفرمایی است. به عبارتی مراجع بالاتر یا عالی نسبت به تشخیص این هیئت است. ضمن آن‌که هیئت حل اختلاف مازاد بر صلاحیت پرونده‌های هیئت تشخیص صالح به رسیدگی در ارتباط با دعاوی طرح دسته‌بندی مشاغل است. از سویی رسیدگی به بهره‌گیری از بیمه بیکاری از سایر صلاحیت‌های این هیئت است.

» مسئولیت هیئت‌های حل اختلاف چیست!

مسئولیت هیئت‌های حل اختلاف رسیدگی و بررسی اعتراضاتی می‌باشد که در مدّت زمان مقید نسبت به آراء هیئت تشخیص صورت گرفته است. چرا که هیئت حل اختلاف مرجع رسیدگی تجدیدنظر به رأی هیئت تشخیص است. غیر از رسیدگی ثانوی هیئت‌های حل اختلاف رسیدگی به درخواست مکتوب بیمه شده‌ی بیکار مبنابر داشتن عذر موجه در ارتباط با عدم اعلام بیکاری به نهاد کار طی مدّت زمان مقید از جمله مواردی می‌باشد که، رسیدگی بدوی ضمن صلاحیت این هیئت است.

رسیدگی و بررسی اختلافات ناشی از اجرای طرح دسته‌بندی کسب‌وکار نیز از جمله دیگر مسئولیت‌هایی است که صلاحیت ابتدایی دارد. پس به گونه‌ی مرجع تجدیدنظر در این مسئله گام نمی‌گذارد.

از سایر مسئولیت‌ها و صلاحیت هیئت حل اختلاف، تشخیص تقصیر کارگر است. در این حوزه ماده‌ی ۳۴ قانون کار سال ۱۳۲۸ قدم گذاشته است. براساس ماده‌ی فوق‌الذکر به هنگامیکه اخراج کارگر بنابر تشخیص هیئت حل اختلاف بر اثر تقصیر وی در به انجام رساندن مسئولیت باشد، هیچ نوع حقی بدو تعلق نمی‌گیرد.

✓ دعاوی کارگری و کارفرمایی

» رسیدگی‌های لازم در هیئت حل اختلاف؛

هیئت حل اختلاف بعد از وصول اعتراض با رعایت نمودن نوبت رسیدگی، وقت آن را معین نموده و به طرفین جهت حضور در جلسات، کتباً اعلام می‌دارد. عدم حضور یکی از دوطرف یا نماینده‌ی قانونی آن‌ها مانع از انجام رسیدگی نمی‌شود. هیئت حل اختلاف بعد از وصول پرونده رسیدگی و رأی لازمه را صادر خواهد کرد.

جلسات منوط بر هیئت حل اختلاف در مکان کار تابه‌جای امکان در خارج از وقت اداری به ریاست توسط مدیر کل کار و یا نماینده‌ی او برگزار می‌شود. این هیئت عندالزوم خواهد توانست ضمن دعوت از کارشناسان نظرات آن‌ها را هم در ارتباط با موضوع اختلاف بررسی نماید. جلسات مبنی بر حل اختلاف با حضور حداقل هفت نفر از اعضاء رسمیت پیدا می‌کند. از سویی تصمیمات هیئت با اکثریت پنج رأی از آرای اشخاص موجود، اعتبار خواهد داشت. رأی هیئت حل اختلاف بعد از صدور قطعی می‌باشد و باید به اجراء برسد. البته شما می‌توانید از آراء قطعی این هیئت در دیوان عدالت اداری شکایت به عمل آورید.

» رسیدگی به دعاوی کارگری و کارفرمایی در دیوان عدالت اداری چگونه است؟

بنابر ماده‌ی ۱۶ قانون تشکیلات و آیین دادرسی، دیوان عدالت اداری، رسیدگی ضمن شعب دیوان نیازمند تسلیم دادخواست ویژه می‌باشد. تهیه این فرم به واسطه‌ی دفاتر پستی سرتاسر کشور و یا پایگاه اطلاع رسانی دیوان برای شما مهیا خواهد بود.

فرم دادخواست می‌باید حاوی مشخصات شاکی، به هنگام دارا بودن وکیل قید مشخصات او و ارائه وکالت‌نامه، مشخصات طرف مقابل، شرح کامل شکایت، امضای دادخواست باشد. دادخواست و تمامی مدارک می‌باید به تعداد طرف شکایت مازاد بر یک جلد باشد. مهلت تسلیم دادخواست در ارتباط با آراء و تصمیمات قطعی مرجع اداری را ماده‌ی ۱۰ قانون دیوان عدالت اداری بیان کرده است. بنابر بند دوّم ماده‌ی مزبور؛ برای افراد داخل کشور سه ماه و برای اشخاص مقیم خارج کشور شش ماه از تاریخ ابلاغ است. آن نیز براساس رأی قطعی مرجع مربوط مطابق با قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب ضمن امور مدنی می‌باشد.

مراجع یادشده مکلّف‌اند ضمن رأی یا تصمیم خویش تصریح کنند که رأی یا تصمیم آن‌ها طی مدّت مزبور ضمن دیوان قابلیت اعتراض دارد. طی مواردی که ابلاغ حقیقی نبوده و صاحب نفع ادعای عدم اطلاع ‌از آن را داشته باشد، شعبه در ابتدا به مسئله ابلاغ رسیدگی می‌کند. طی مواردی که بنابر قانون سابق افرادی قبلاً حق شکایت در مهلت بیشتری داشته‌اند، مهلت یادشده ملاک محاسبه خواهد بود.

بنابر ماده‌ی ۲۳ قانون دیوان عدالت اداری :

بعد از تنظیم دادخواست و ضمائم باید به واسطه‌ی پست سفارشی به دبیرخانه دیوان یا دفتر اداری آن مستقر در استان‌ها تسلیم و یا آن‌که به پست الکترونیکی دیوان ابلاغ بشود. مؤرخ ثبت دادخواست ضمن دبیرخانه و با ابلاغ به واسطه‌ی پست الکترونیکی و یا تحویل آن به پست سفارشی، تاریخ تسلیم دادخواست به حساب می‌آید.

جهت شکایت از آراء هیئت حل اختلاف نهاد کار می‌باید آراء هیئت تشخیص نیز حل اختلاف را به دادخواست ضمیمه نماید. به هنگامیکه آراء هیئت تشخیص نیز حل اختلاف علیه کمپانی، کارگاه تولیدی یا کسبه صادر گردیده باشد، ارائه روزنامه رسمی منضم به پایانی‌ترین دگرگونی برای کمپانی‌ها، پروانه اشتغال یا تولیدی معتبر برای کارگاه‌ها و پروانه کسب بااعتبار برای کسبه ضروری می‌باشد.

به هنگامیکه رأی هیئت تشخیص به دلیل عدم اعتراض قطعی گردیده باشد، ارائه گواهی قطعیت رأی مذکور، ضروری است.

» طرفین دعوی شکایت از آرای مرجع نهاد کار ضمن دیوان عدالت اداری؛

چنانچه که کارفرما به رأی توجه ننموده و آن را اجراء نکند، کارگر محکومٌ له خواهد توانست در دیوان عدالت اداری شکایت نماید. از این جهت شاکی در بطن دعوا کارگری است که حکم شعبه‌ی تشخیص یا آن‌که حل اختلاف را کارفرمای او اجراء ننموده است. مشتکی عنه در این دعوا هم هیئت حل اختلاف مالیاتی است. البته در مواردی که امکان تجدیدنظر از رأی هیئت تشخیص وجود ندارد، آن نیز نهاد کار است. زمانی هم که کارگر از این دعوا متضرر گردیده است و کارفرما به هنگامیکه رأی مرجع قانونی کار را اجراء نمی‌نماید، است.

طرفین دعوی تجدیدنظر هم می‌تواند کارگری باشد که از شعبه‌ی بدوی دیوان دچار اضرار شده است. از سویی هم می‌تواند کارفرمایی باشد که محکومٌ علیه این دعوا است.

» تجدیدنظر خواهی از آرای شعب بدوی دیوان ضمن دعاوی کارگری و کارفرمایی؛

در ارتباط با آراء صادره از شعب بدوی دیوان عدالت اداری، علیه آراء قطعی مرجع حل اختلاف، بدور از قید یا عدم قید قابل تجدیدنظر بودن و یا حتی چنانچه اشتباهاً رأی اعلام شده باشد، یک راه‌حل است. بنابر حفظ حرمت آراء از مرجع حل اختلاف و مراعات حق قانونی مرجع مذکور، واحد کار باید وفق مفاد بخش‌نامه معاونت روابط کار اقدام کند. آن‌ها می‌توانند طی مدّت زمان بیست روز از تاریخ ابلاغ رأی دیوان، تقاضای تجدیدنظر خواهی خویش را با ضمائم مدارک، به دیوان عدالت اداری تحویل دهند.

» نتیجه گیری؛

کاربران عزیز ما در متن خود سعی کردیم شما را با جوانب و جزئیات گوناگون دعاوی کارگری و کارفرمایی آشنا کنیم. بهتر است خاطر نشان شویم که، شما می‌توانید در صورت وجود سؤالات بیشتر در این زمینه، با مشاوران حقوقی ما در سروش عدل تماس حاصل فرمایید.