✓ استعفای وکیل در پرونده های وکالتی

 در موضوع وکالت امکان دارد وکیل از سِمت خویش استعفا بدهد که استعفای او بدیهی است که اثراتی دارد. ما ضمن این مطلب از خود به وارسی آثاری که از استعفای وکیل بر مؤکل بار می‌گردد، خواهیم پرداخت. از سویی اثراتی که بر دادگاه رسیدگی کننده تحمیل می‌گردد را وارسی خواهیم نمود. البته به بررسی این موضوع خواهیم پرداخت؛ آیا وکیل به گونه‌ای کلّی می‌تواند در هر لحظه که اراده نماید استعفای خود را تسلیم نماید و آیا واقعاً شرایط و موقعیت خاصی را می‌طلبد؟

» وکالت چه نوع عقدی است؟

بله، کاملاً درست است، وکالت یک عقد جایز است! بنابراین وکیل و مؤکل «مقصود ما از مؤکل فردی است که وکیل گرفته است»، هرزمان که بخواهند می‌توانند معاهده را فسخ بنمایند‌. بنابراین نیازی نخواهد بود که هریک از آن‌ها دلیل و توجیهی را ارائه دارند. ولی در ارتباط با وکیل این موضوع را می‌باید در نظر انگاشت که او مکلّف به حفظ حق و حقوق مؤکل و مبانی دادرسی می‌باشد. به خصوص که از وکیل دادگستری چنین انتظار می‌رود که به بهترین شیوه حقوق مؤکل خود را حفظ نماید نه آن‌که سبب ضرر وی گردد. بنابراین در جایی که استعفا می‌دهد به گونه‌ای این کار را به انجام می‌رساند که مؤکل از استعفای وی ضرر و خسارتی نبیند.

از سویی او مؤظف است که با دادگاه هم همکاری و مشارکت نماید و فرآیند رسیدگی به پرونده را سهل نماید. نه آن‌که وی مشکل‌ساز بوده باشد و یا فرآیند رسیدگی را با تأخیر مواجه نماید. چرا که امکان دارد با استعفای نابه‌جای وکیل زحمت‌هایی برای دادگاه و مؤکل ایجاد گردد.

استعفای وکیل در پرونده های وکالتی

» استعفای وکیل چگونه رخ می‌دهد؟

استعفای وکیل امکان دارد پیش از تشکیل جلسه دادرسی اتفاق افتد. بدین هنگام روشن است که سِمت نمایندگی او از میان می‌رود. بنابراین او نمی‌تواند از جانب مؤکل اقداماتی را به انجام رساند. البته در عین حال با معاهده‌ای که با مؤکل خود داشته است، مؤکل بدو اطمینان کرده است. با خود چنین تصور کرده که وکیل از من دفاع می‌نماید که با این تفکرات خود اقدام به دفاع نمی‌نماید که در این قسمت امکان دارد با عدم اطلاع‌رسانی بدو حق او زایل و نابود گردیده شود. زیرا در دادگاه حضور به عمل نیاورده و از خود دفاعیات لازم را به عمل نیاورده است.

» مسئولیت وکیل در ارتباط با استعفای خود

مازاد بر این وکیل تکلیف دارد مراتب استعفای خود را به مؤکل اطلاع بدهد مؤظف به اطلاع‌رسانی به دادگاه هم است. زیرا طی برخی از موارد دفتر دادگاه ملزم می‌باشد که مراتب را به وکیل ابلاغ کند که با از میان رفتن ارتباط وی با مؤکل دیگر عللی بر ابلاغ بدو نمی‌باشد. ولی چون‌که او اطلاع نداده دادگاه تصور می‌نماید ابلاغ  را انجام داده است و مؤکل هم که تصور می‌کند وکیل از او دفاع به عمل می‌آورد که طی این شرایط حق دفاع در دادگاه مؤکل از میان می‌رود. زیرا با مطلع ساختن وکیل توسط مؤکل، دادگاه مؤکل را احضار می‌نماید که شخصاً یا به واسطه‌ی وکیل نوین، دادرسی را تعقیب کند. نهایتاً دادرسی تا رجوع مؤکل یا معرفی وکیل نوین، حداکثر تا به یک ماه توقف پیدا می‌کند.

» ضمانت اجرای مربوط به عدم اطلاع استعفای وکیل به مؤکل خود چیست؟

ضمانت اجرای عدم اطلاع‌رسانی می‌تواند مسئولیت مدنی یا گاهاً انتظامی برای وکیل و البته برخی از اوقات هردو مسئولیت را به همراه آورد. مقصود ما از مسئولیت انتظامی وکیل که ضمن لایحه قانونی کانون وکلای دادگستری طرح گردیده است؛

با عدم اطلاع از استعفای خویش به مؤکل و یا دادگاه و زمانی‌که مؤکل مدّت زمان کافی در راستای معین ساختن وکیل دیگر در راستای معرفی به دادگاه رسیدگی کننده نداشته باشد. به مجازات درجه چهار و کاهش صلاحیت یعنی کسی که وکیل پایه یک دادگستری بوده به درجه دو تنزیل می‌یابد. فردی که دو است به کارآموزی تنزیل می‌یابد. فردی که کارآموز می‌باشد به تعلیق پروانه از مدّت زمان سه ماه تا سه سال مجازات می‌گردد.

عدم اطلاع‌رسانی استعفا به مؤکل امکان دارد منجر به مسئولیت مدنی برای وکیل گردد. بدین حالت که وی به تکالیف قانونی خود عمل ننموده است. بله این عدم انجام تکلیف تقصیر محسوب می‌شود که تقصیر نیز یکی از مبانی مسئولیت مدنی به شمار می‌رود. بدین حالت که در اثر تقصیر فردی به دیگری ضرری وارد آید، فرد مقصر وظیفه‌ی جبران خسارات وارده را دارد. بنابراین بدان هنگام که وکیل اطلاع ندهد استعفای خود را، مؤکل مرتکب تقصیر گردیده و وظیفه‌ی جبران خسارات وارده را برعهده خواهد داشت.

» آثار برجای مانده از استعفای وکیل به دادگاه

آثار اعلام استعفا به دادگاه این می‌باشد که دادگاه در هر حالت مسئولیت خواهد داشت مراتب را به مؤکل اطلاع و اخطار بدهد و تا به معرفی وکیل نوین، حداکثر به مدّت زمان یک ماه دادرسی را متوقف نماید. البته که این توقیف نمی‌تواند منجر به تجدید جلسه گردد. به بیانی دِگر استعفای وکیل پیش از تشکیل جلسه دادرسی دادگاه مراتب را به مؤکل اخطار خواهد داد‌. به علّت زوال سِمت وکیل وی را از دخالت در دادرسی ممنوع خواهد نمود. پس وکیل با استعفا دوباره نمی‌تواند آمده و ادعا کند که برای باری دیگر رسیدگی می‌نمایم. به عبارتی دادگاه به این هنگام وی را منع خواهد کرد. حال در صورتی‌که جلسه دادگاه و زمان رسیدگی آن معین نگردیده باشد زمان جدید را به وکیل و یا مؤکل اعلام می‌دارد.

استعفای وکیل در پرونده های وکالتی

به عنوان نمونه

اکنون یک فرض را در نظر می‌گیریم. در این فرض وقت دادرسی به وکیل اعلام گردیده است و پس از آن وی استعفا داده است. در این شرایط دوباره دادگاه مراتب را برای مؤکل در راستای حفظ حقوق او حتی چنانچه که ساعت و تاریخ جلسه تغییر نموده باشد، اطلاع می‌دهد. حال چنانچه در شرایطی این ابلاغ دوباره را انجام ندهد، جلسه رسیدگی می‌باید تجدید گردد. طی حالاتی که حتی با ابلاغ بازهم مؤکل به جلسه رسیدگی نمی‌رسد. جلسه برگزار می‌شود. بنابراین به هنگام ورود زیان وکیلی که در انجام مسئولیت خود کوتاهی نموده، مکلّف خواهد بود.

از جمله دیگر آثار عدم اطلاع به مؤکل تغییر مبدأ مهلت تجدید نظر و یا فرجام خواهی می‌باشد. اگر که در زمان ابلاغ به وکیل، مؤکل از استعفا بی‌اطلاع باشد، مبدأ مهلت زمانی بعد از اثبات عدم اطلاع از به هنگامه‌ی اطلاع محسوب می‌شود. بنابراین وکیل دارای مسئولیت است. ولی مؤکل از استعفا به هنگام ابلاغ به وکیل آگاهی داشته باشد، مبدأ مهلت تجدید نظر همان اطلاع به وکیل محسوب می‌شود.

» اختیارات یک وکیل بعد از استعفا چه خواهد بود!

به منظور حفظ حقوق مؤکل اختیارات استثنایی برای وکیل در نظر انگاشته شده است. از جانبی دیگر دادگاه تجدید نظر و فرجام خواهی وکیل مستعفی پذیرفته خواهد شد. هرچند که وکیل مستعفی تمایل به امتداد دادرسی در دعوی مدّنظر را ندارد. ولو به منظور حفظ حقوق دادرسی مؤکل «حق شکایت او نسبت به رأی صادره» به منظور پیش‌گیری از وظایف مدنی و انتظامی در اثر استعفای اتفاقی، به انجام رساندن اقداماتی لااقلی را لازم داند و با آن‌که اعلام استعفا نموده است.

جهت تسلیم دادخواست شکایت عمل نماید. این‌گونه فرصت شکایت نیز از بین نخواهد رفت‌. البته این موضوع را باید در نظر گرفت که او حق اقدامات بیشتری را طی این مراحل نخواهد داشت. اکنون چنانچه که دادخواست او ناقص بود. به منظور رفع نقص دیگر به وکیل موردی اطلاع داده نخواهد شد. پس مؤکل می‌باید نقص را برطرف نماید. چرا که وکیل نه تنها با استعفای خود، اراده‌اش را اعلام نموده که تمایلی به دفاع از مؤکل ندارد. بلکه دادگاه رسیدگی کننده هم با استعفای وی، وکیل را از آن پس ذی‌صلاح نمی‌داند و وکیل حق هیچ‌گونه اقدامی را ندارد.

حال در جایی که او دادخواست ناقصی را تسلیم نموده است و پس از آن استعفای خود را اعلام نموده طی این شرایط می‌تواند دادخواست را کامل نماید. اگرچه که او استعفا داده است و سِمتی برای خود ندارد. چراکه لااقل کاری که لازم بوده است در وکالت انجام شود تقدیم یک دادخواست بوده است. اکنون این موضوع به انجام نرسیده است، می‌تواند آن را کامل انجام داده و دادگاه این اختیار را بدو داده است.

» دادگاه صالح در راستای رسیدگی به استعفای وکیل!

بله ما در روند این مطلب از خود این موضوع را مورد بررسی قرار نداده‌ایم. حال بهتر است خاطر نشان کرد که؛ دادگاه صالح به منظور رسیدگی به استعفای وکیل، همان دادگاهی خواهد بود که دعوا و پرونده مؤکل در آن دادگاه مطرح می‌گردد. بنابراین وکیل استعفای خود را در قالب یک درخواست مکتوب به دادگاه اعلام می‌دارد‌.

» نتیجه گیری

ما در این نوشتار از خود به وارسی استعفای وکیل مبادرت ورزیدیم. حال متوجه شدیم که استعفای یک وکیل حاوی اثراتی می‌باشد. چون؛ توقیف دادرسی تا به رفع مانع. حال اگر که حتی بعد از آن وکیل مایل باشد وکالت را ادامه دهد، دیگر حقی نخواهد داشت. البته که در دو مورد می‌تواند به منظور حفظ حقوق مؤکل خود در دادگاه اقدام نماید. یکی از این موارد تسلیم دادخواست در راستای اعتراض به رأی بود و دیگری در آن‌جای که دادخواست نقص داشته است و مایل باشد آن را کامل کند‌. چرا که تنها مسئولیتی که دارد این می‌باشد که تنها کاری را که برای مؤکل خود کرده به صورت کامل انجام بدهد.